micromanage

انگلیسی به انگلیسی

• administer details in a meticulous manner; supervise in a controlling way

پیشنهاد کاربران

Micromanage
ریزنگرانه/جزءنگرانه مدیریت کردن، مدیریت ریزنگر/جزءنگر
[بر تمام جزئیات امور و حتی رفتار و گفتار و عملکرد کارکنان و همکاران نظارت و دخالت کردن]
His tendency to micromanage frustrated his team membership
تمایلش به مدیریت ریزنگر، اعضای گروهش را سرخورده کرد.
🔹 کلمه: micromanage
🟦 نوع: فعل ( verb )
🟧 معنی فارسی: ریزمدیریت کردن – کنترل و نظارت بیش ازحد بر جزئیات کار دیگران
🟨 کاربرد: برای توصیف رفتاری که در آن مدیر یا مسئول، بیش ازحد در کار کارمندان دخالت می کند و اجازه استقلال نمی دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

🧠 نکات گرامری و کاربردی:
✔️ پیشوند micro - به معنی "بسیار کوچک" manage به معنی "مدیریت کردن"
✔️ فعل با قاعده است:
→ micromanage – micromanaged – micromanaging
✔️ بار معنایی منفی دارد – اغلب باعث ناراحتی کارمندان یا تیم می شود.
🔸 مثال های انگلیسی ترجمه فارسی:
She tends to micromanage every project.
⟶ او معمولاً همه پروژه ها رو ریزمدیریت می کنه.
A good leader trusts the team and doesn’t micromanage.
⟶ یه رهبر خوب به تیمش اعتماد داره و ریزمدیریت نمی کنه.
Employees often feel frustrated when they’re being micromanaged.
⟶ کارکنان اغلب وقتی زیاد تحت نظارت ریز قرار می گیرن، احساس ناراحتی می کنن.

مثال؛
For instance, a manager who constantly checks in on employees and dictates every step might be accused of micromanaging.
A frustrated employee might say, “I can’t stand how our boss micromanages everything we do. ”
...
[مشاهده متن کامل]

In a team setting, someone might suggest, “Let’s avoid micromanaging and empower each team member to take ownership of their tasks. ”

ریزبینانه مدیریت کردن
بیش از حد تحت نظر گرفتن کسی
مدیریت خرد، مبتنی بر نظارت تک تک افراد
مدیریت ذره بینی
to direct or control in a detailed, often meddlesome manner
to manage or control with excessive attention to minor details