microglia

جمله های نمونه

1. Furthermore, immunostaining for astrocytes and microglia revealed that expression of the reporter protein did not affect the immunogenicity of the stem cells.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، رنگ‌آمیزی ایمنی برای آستروسیت‌ها و میکروگلیا نشان داد که بیان پروتئین گزارشگر بر ایمنی‌زایی سلول‌های بنیادی تأثیری ندارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، واکنش دهنده ها برای آستروسیت ها و microglia نشان داد که بیان پروتئین گزارشگر تاثیری بر عملکرد سلول های بنیادی نداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And the presence of normal microglia stopped the compulsion.
[ترجمه گوگل]و وجود میکروگلیای طبیعی اجبار را متوقف کرد
[ترجمه ترگمان]و حضور نرمال بودن باعث شد که اون نفوذ ذهنی رو متوقف کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Microglia are immunocompetent cells of the central nervous system and express various ionotropic P2X and metabotropic P2Y purinoceptors.
[ترجمه گوگل]میکروگلیا سلول‌های سیستم عصبی مرکزی هستند که دارای قابلیت ایمنی هستند و گیرنده‌های پورنوسپتور P2X و متابوتروپیک P2Y را بیان می‌کنند
[ترجمه ترگمان]microglia سلول های immunocompetent سیستم عصبی مرکزی هستند و ionotropic P۲X و metabotropic P۲Y مختلف را بیان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. However, the role of microglia in rotenone-induced neurodegeneration has not been reported.
[ترجمه گوگل]با این حال، نقش میکروگلیا در تخریب عصبی ناشی از روتنون گزارش نشده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، نقش microglia در neurodegeneration ناشی از rotenone گزارش نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Microglia are like the body's natural garbage collection cells that rush to damaged or inflamed areas to get rid of toxic substances.
[ترجمه گوگل]میکروگلیا مانند سلول‌های جمع‌آوری زباله طبیعی بدن هستند که برای خلاص شدن از شر مواد سمی به مناطق آسیب‌دیده یا ملتهب هجوم می‌آورند
[ترجمه ترگمان]microglia مثل سلول های جمع آوری زباله طبیعی بدن هستند که به مناطق آسیب دیده یا ملتهب هجوم می برند تا از شر مواد سمی خلاص شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But a genetic mutation leads to defective microglia, which drive the mice to perform the odd, self-mutilating behavior.
[ترجمه گوگل]اما یک جهش ژنتیکی منجر به میکروگلیای معیوب می شود که موش ها را به انجام رفتارهای عجیب و غریب و خودزنی می کشاند
[ترجمه ترگمان]اما یک جهش ژنتیکی منجر به سلول های اندوتلیال معیوب می شود که موش ها را وادار به اجرای رفتار عجیب و تکه تکه کردن حیوانات می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Microglia which act as police of CNS will be changed by any small changes of CNS.
[ترجمه گوگل]میکروگلیا که به عنوان پلیس CNS عمل می کند با هر تغییر کوچکی در CNS تغییر خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]microglia که به عنوان پلیس CNS عمل می کند با هر تغییر کوچک در CNS تغییر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In normal group and sham-operated group, Microglia in medullas including internal capsule and corpus callosum appeared weakly NGF as well as GDNF weakly positive.
[ترجمه گوگل]در گروه نرمال و گروه شاهد، میکروگلیا در بصل النخاع شامل کپسول داخلی و جسم پینه ای ضعیف NGF و همچنین GDNF ضعیف ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]در گروه نورمال و گروه فعال، microglia در medullas از جمله کپسول داخلی و طناب رابط ضعیف و نیز GDNF ضعیف به نظر ضعیف آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Microglia play a protective immune effects in addition to the central nervous system diseases caused by pathogens, in chronic or pathological activation time can cause tissue damage.
[ترجمه گوگل]میکروگلیا علاوه بر بیماری های سیستم عصبی مرکزی ناشی از عوامل بیماری زا، در زمان فعال شدن مزمن یا پاتولوژیک می تواند باعث آسیب بافتی شود
[ترجمه ترگمان]microglia به علاوه بر بیماری های سیستم عصبی مرکزی ناشی از پاتوژن ها، در زمان فعال سازی بیماری مزمن و یا بیماری زا، اثرات ایمنی محافظ را بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Now that we know that microglia originate in early embryos, theoretically we should be able to generate microglia from embryonic stem cells to treat brain diseases caused by defective microglia.
[ترجمه گوگل]اکنون که می دانیم میکروگلیا از جنین های اولیه منشا می گیرد، از نظر تئوری باید بتوانیم میکروگلیا را از سلول های بنیادی جنینی برای درمان بیماری های مغزی ناشی از میکروگلیا معیوب تولید کنیم
[ترجمه ترگمان]حالا که می دانیم that از جنین اولیه سرچشمه می گیرند، از لحاظ نظری ما باید قادر به تولید سلول های microglia از سلول های بنیادی جنینی برای درمان بیماری های مغزی ناشی از سلول های microglia معیوب باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. HBO treatment can decrease the content of microglia -activated materials in CSF induced by ultra-fast decompressing, which may be contributed to its protecting effects.
[ترجمه گوگل]درمان HBO می‌تواند محتوای مواد فعال شده با میکروگلیا را در CSF ناشی از رفع فشار فوق‌العاده سریع کاهش دهد، که ممکن است به اثرات محافظتی آن کمک کند
[ترجمه ترگمان]عملیات HBO می تواند محتوای مواد microglia فعال شده در CSF را با استفاده از decompressing بسیار سریع کاهش دهد، که ممکن است در حفاظت از اثرات جانبی آن نقش داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This reduction in Alzheimer's plaques and associated restoration of memory was accompanied by more immune cells known as microglia in the brain.
[ترجمه گوگل]این کاهش پلاک‌های آلزایمر و بازیابی حافظه مرتبط با سلول‌های ایمنی بیشتر به نام میکروگلیا در مغز همراه بود
[ترجمه ترگمان]این کاهش در plaques آلزایمر و بازگردانی ارتباط همراه با سلول های ایمنی بیشتری به نام microglia در مغز همراه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The mouse condition is related to immune system cells called microglia.
[ترجمه گوگل]وضعیت موش مربوط به سلول های سیستم ایمنی به نام میکروگلیا است
[ترجمه ترگمان]وضعیت موشی مربوط به سلول های سیستم ایمنی با نام microglia است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nutrient-rich fish, which contains more protein, lecithin, a variety of fatty acids, a variety of minerals, multiple vitamins, and trace elements such as microglia .
[ترجمه گوگل]ماهی غنی از مواد مغذی که حاوی پروتئین بیشتر، لسیتین، انواع اسیدهای چرب، انواع مواد معدنی، ویتامین های متعدد و عناصر کمیاب مانند میکروگلیا است
[ترجمه ترگمان]ماهی سرشار از مواد مغذی که حاوی پروتیین، lecithin، انواع اسیده ای چرب، انواع مواد معدنی، ویتامین های متعدد، و عناصر ردیابی مثل microglia است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• type of cell in the central nervous system (anatomy)

پیشنهاد کاربران

microglia ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: ریزپی بان
تعریف: یاخته هایی کوچک و غیرعصبی و میان بافتی با منشأ میان پوستی که بخشی از ساختار حمایتی دستگاه عصبی مرکزی را تشکیل می دهد
ریز نوروگلی، ریز چسبه عصبی

بپرس