microform


(واژه ی کلی برای میکروفیش یا میکروفیلم یا هر متن یا عکس کوچک شده) ریز دیس، میکروفرم، ریز ورقه

جمله های نمونه

1. The lower surface roughness and smooth microform by electrochemical finishing not only enhance highly the life of gear, but reduce the noise.
[ترجمه گوگل]زبری سطح پایین و میکروفرم صاف با پرداخت الکتروشیمیایی نه تنها عمر چرخ دنده را بسیار افزایش می دهد، بلکه سر و صدا را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]زبری سطح پایین تر و نرمی صاف با اتمام الکترو شیمیایی نه تنها زندگی لوازم را افزایش می دهد، بلکه نویز را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. E-books, audio-visual materials and microform materials are not included in the above statistics.
[ترجمه گوگل]کتاب های الکترونیکی، مواد سمعی و بصری و مواد میکروفرم در آمار فوق لحاظ نشده است
[ترجمه ترگمان]کتاب های الکترونیکی، مواد صوتی - تصویری و مواد microform در آمار بالای گنجانده نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A device for reading materials in microform, such as microfilm and microfiche.
[ترجمه گوگل]وسیله ای برای خواندن مطالب به صورت میکروفرم مانند میکروفیلم و میکروفیش
[ترجمه ترگمان]دستگاهی برای خواندن مطالب در microform مانند as و microfiche
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Microform: Generic term for Microfiche and Microfilm.
[ترجمه گوگل]میکروفرم: اصطلاح عمومی برای میکروفیش و میکروفیلم
[ترجمه ترگمان]Microform: واژه عام برای microfiche و microfilm
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The scale of reduction of a microform.
[ترجمه گوگل]مقیاس کاهش یک میکروفرم
[ترجمه ترگمان]مقیاس کاهش یک microform
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The role of organisms in directly creating both erosional and depositional microforms on limestone has probably been underestimated.
[ترجمه گوگل]نقش موجودات زنده در ایجاد مستقیم میکروفرم های فرسایشی و رسوبی بر روی سنگ آهک احتمالا دست کم گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]نقش ارگانیسم ها در ایجاد مستقیم هم erosional و هم depositional روی سنگ آهک احتمالا دست کم گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At some time within the next five years, the collection should be indexed and stored electronically or on microform.
[ترجمه گوگل]طی پنج سال آینده، مجموعه باید به صورت الکترونیکی یا میکروفرم نمایه و ذخیره شود
[ترجمه ترگمان]در طول پنج سال آینده، این مجموعه باید به صورت الکترونیکی و یا به صورت الکترونیکی ذخیره و ذخیره شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To explore an modified technique to repair the microform cleft lip ( MCL ).
[ترجمه گوگل]هدف: کشف یک تکنیک اصلاح شده برای ترمیم شکاف لب میکروفرم (MCL)
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی یک تکنیک اصلاح شده برای ترمیم شکاف لب microform (MCL)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The author discusses the significance, effect and basic process of micro-database building. Thinks that building micro-database is a developmental trend, and is the only way to share microform.
[ترجمه گوگل]نویسنده اهمیت، تأثیر و فرآیند اساسی ساخت پایگاه داده میکرو را مورد بحث قرار می دهد فکر می کند که ساخت پایگاه داده میکرو یک روند توسعه ای است و تنها راه برای اشتراک گذاری میکروفرم است
[ترجمه ترگمان]مولف درباره اهمیت، تاثیر و فرآیند اساسی ساختمان میکرو پایگاه داده بحث می کند فکر می کند که ایجاد پایگاه داده کوچک یک روند رشد است و تنها راه تقسیم microform است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. First, I wish i would have a systemic understanding of microform, especially the Industrial Microbiology.
[ترجمه گوگل]اول، ای کاش یک درک سیستمیک از میکروفرم، به ویژه میکروب شناسی صنعتی داشته باشم
[ترجمه ترگمان]اول، من آرزو می کنم که a systemic به خصوص the صنعتی داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With tetrachloroethylene or some other suitable liquids applied on a scratched microform during printing, hard copies of good legibility can be obtained.
[ترجمه گوگل]با استفاده از تتراکلراتیلن یا برخی مایعات مناسب دیگر روی میکروفرم خراشیده در حین چاپ، می توان نسخه های چاپی با خوانایی خوب به دست آورد
[ترجمه ترگمان]با tetrachloroethylene یا برخی دیگر از مایعات مناسب که در هنگام چاپ به کار می رود، کپی های سخت از اعتبار و اعتبار خوب بدست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That branch of science and technology concerned with methods and techniques for converting any form of information to or from microform.
[ترجمه گوگل]شاخه ای از علم و فناوری که به روش ها و تکنیک هایی برای تبدیل هر شکلی از اطلاعات به یا از میکروفرم مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]این شاخه از دانش و فن آوری مربوط به روش ها و تکنیک های برای تبدیل هر شکلی از اطلاعات به یا از microform
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] میکروفرم .

پیشنهاد کاربران

microform ( عمومی )
واژه مصوب: ریزبرگه
تعریف: ورقۀ فیلم بسیار کوچکی حاوی تصویر ذره‏بینی یک متن

بپرس