microeconomics

/ˌmaɪkroʊˌekəˈnɑːmɪks//ˌmaɪkrəʊˌekəˈnɒmɪks/

(با فعل مفرد) اقتصاد خرد، اقتصاد ذره ای، ریزمانبد (در برابر: اقتصاد کلان یا کلان مانبد macroeconomics)

جمله های نمونه

1. For this reason, we started the book with microeconomics and only now turn to the study of macroeconomics.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل کتاب را با اقتصاد خرد شروع کردیم و اکنون به بررسی اقتصاد کلان می پردازیم
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، ما کتاب را با اقتصاد خرد کردیم و تنها به مطالعه اقتصاد کلان تبدیل شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The article caused a rethink in microeconomics, a rethink that is still going on.
[ترجمه گوگل]این مقاله باعث تجدید نظر در اقتصاد خرد شد، بازنگری که هنوز ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]این مقاله موجب تجدید نظر در اقتصاد خرد شده است، تجدید نظر در مورد آن هنوز ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We started this chapter by describing microeconomics as tile complex study of mundane questions like whether to buy another can of tuna.
[ترجمه گوگل]ما این فصل را با توصیف اقتصاد خرد به‌عنوان مطالعه‌ی پیچیده‌ای در مورد سؤالات دنیوی مانند خرید یک قوطی ماهی تن دیگر آغاز کردیم
[ترجمه ترگمان]ما این بخش را با توصیف اقتصاد خرد به عنوان یک مطالعه پیچیده از مسائل دنیوی مثل اینکه آیا می توانید ماهی تن دیگر را بخرید، شروع کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Take the rationality assumptions of microeconomics or of Morgenthau's Realism, for instance.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، مفروضات عقلانی اقتصاد خرد یا رئالیسم مورگنتا را در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، فرضیات عقلانیت اقتصاد خرد یا واقع گرایی Morgenthau را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Explain the distinction between microeconomics and macroeconomics.
[ترجمه گوگل]تمایز بین اقتصاد خرد و اقتصاد کلان را توضیح دهید
[ترجمه ترگمان]تمایز بین اقتصاد خرد و اقتصاد کلان را توضیح دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Research and teaching: Microeconomics, Industrial Organization and Public Finance.
[ترجمه گوگل]تحقیق و تدریس: اقتصاد خرد، سازمان صنعتی و مالیه عمومی
[ترجمه ترگمان]تحقیق و تدریس: microeconomics، سازمان صنعتی و دارایی عمومی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. According to the view of the traditional microeconomics, the price dispersion in the cyber-markets should descend along with the dropping of research cost.
[ترجمه گوگل]بر اساس دیدگاه اقتصاد خرد سنتی، پراکندگی قیمت در بازارهای سایبری باید همراه با کاهش هزینه تحقیق کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]با توجه به دیدگاه اقتصاد سنتی، پراکندگی قیمت در بازارهای سایبری باید همراه با کاهش هزینه تحقیق کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Microeconomics in the future will lead to more customization and specialization of products for consumers.
[ترجمه گوگل]اقتصاد خرد در آینده منجر به سفارشی سازی و تخصصی شدن بیشتر محصولات برای مصرف کنندگان خواهد شد
[ترجمه ترگمان]microeconomics در آینده منجر به تولید سفارشی سازی و تخصصی سازی محصولات برای مصرف کنندگان خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Modern microeconomics is about supply, demand, and market equilibrium.
[ترجمه گوگل]اقتصاد خرد مدرن در مورد عرضه، تقاضا و تعادل بازار است
[ترجمه ترگمان]اقتصاد مدرن در مورد عرضه، تقاضا و تعادل بازار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I made a C in Joe Whites microeconomics class first semester.
[ترجمه گوگل]من ترم اول کلاس اقتصاد خرد جو وایتز C گرفتم
[ترجمه ترگمان]در ترم اول کلاس اقتصاد جو Whites یک C ساختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The elasticity theory in microeconomics is widely used in manufacturers' business operations, especially in the analysis of the change of total earnings after price adjustment.
[ترجمه گوگل]تئوری کشش در اقتصاد خرد به طور گسترده ای در عملیات تجاری تولیدکنندگان به ویژه در تجزیه و تحلیل تغییر کل سود پس از تعدیل قیمت استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]تیوری الاستیسیته در اقتصاد خرد به طور گسترده در تولید کنندگان عملیات تجاری به خصوص در تجزیه و تحلیل تغییر درآمده ای کلی پس از تنظیم قیمت مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In microeconomics, production is the conversion of inputs into outputs.
[ترجمه گوگل]در اقتصاد خرد، تولید عبارت است از تبدیل نهاده ها به ستانده
[ترجمه ترگمان]در اقتصاد خرد، تولید تبدیل ورودی به خروجی ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The normative sub - branch of microeconomics is known as welfare economics.
[ترجمه گوگل]زیر شاخه هنجاری اقتصاد خرد به عنوان اقتصاد رفاه شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]بخش فرعی هنجاری اقتصاد خرد به عنوان اقتصاد رفاه مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Utility is a basic conception in microeconomics.
[ترجمه گوگل]مطلوبیت یک مفهوم اساسی در اقتصاد خرد است
[ترجمه ترگمان]سودمندی یک مفهوم اساسی در اقتصاد خرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] اقتصاد خرد

انگلیسی به انگلیسی

• branch of economics (dealing with allocation of limited resources, economic phenomena and the individual consumer)
branch of economics that deals with individual factors affecting an economy (i.e. individual buyers, companies, etc.)

پیشنهاد کاربران

microeconomics ( اقتصاد )
واژه مصوب: اقتصاد خُرد
تعریف: شاخه ای از اقتصاد نظری که رفتار اقتصادی کارگزاران، ازجمله خانوار و بنگاه، را مطالعه می کند
اقتصاد خرد

بپرس