microcosm

/ˈmaɪkroʊkɒzəm//ˈmaɪkrəʊkɒzəm/

معنی: بدن، عالم صغیر، جهان کوچک
معانی دیگر: خرد جهان، عالم صغیر (در برابر: کلان جهان macrocosm)

جمله های نمونه

1. the microcosm of the atom is comparable to the macrocosm that is the universe
خرد جهان اتم با کلان جهان کائنات تشابه دارد.

2. Man is a microcosm of the whole of mankind.
[ترجمه گوگل]انسان یک عالم صغیر از کل بشریت است
[ترجمه ترگمان]انسان نمونه ای از همه نوع بشر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. New York's mix of people is a microcosm of America.
[ترجمه گوگل]ترکیب مردم نیویورک، دنیای کوچکی از آمریکاست
[ترجمه ترگمان]شهر نیویورک از مردم جهان کوچکی از آمریکا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The audience was selected to create a microcosm of American society.
[ترجمه گوگل]مخاطبان برای ایجاد یک عالم کوچک از جامعه آمریکا انتخاب شدند
[ترجمه ترگمان]مخاطب برای ایجاد یک عالم صغیر از جامعه آمریکایی انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The developments in this town represent in microcosm what is happening in the country as a whole.
[ترجمه گوگل]تحولات این شهر در جهان کوچک نشان دهنده آنچه در کل کشور در حال رخ دادن است
[ترجمه ترگمان]پیشرفت ها در این شهر نشان دهنده جهان کوچکی است که در کل کشور در حال رخ دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Kitchell says the city was a microcosm of all American culture during the '60s.
[ترجمه گوگل]کیچل می‌گوید که این شهر در دهه 60 یک جهان کوچک از تمام فرهنگ آمریکا بود
[ترجمه ترگمان]Kitchell می گوید که این شهر یک عالم کوچک از همه فرهنگ آمریکایی در دهه ۶۰ میلادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This town is a microcosm of our world.
[ترجمه گوگل]این شهر کوچک جهان ماست
[ترجمه ترگمان]این شهر یک عالم کوچک از دنیای ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Maybe merchant banking is the ultimate microcosm for life after all.
[ترجمه گوگل]شاید بانکداری تجاری نهایتاً دنیای کوچک برای زندگی باشد
[ترجمه ترگمان]شاید بانک بازرگانی هم نمونه کوچکی برای زندگی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Belief in the microcosm reflecting the macrocosm and viceversa does not produce some bland reflection of a theory of stable order.
[ترجمه گوگل]اعتقاد به جهان خرد که جهان کلان را منعکس می کند و بالعکس، بازتابی ملایم از یک نظریه نظم پایدار ایجاد نمی کند
[ترجمه ترگمان]اعتقاد به عالم صغیر که منعکس کننده the و viceversa است، انعکاسی ناچیز از یک نظریه نظم پایدار را تولید نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. New Hampshire is hardly a microcosm of the United States.
[ترجمه گوگل]نیوهمپشایر به سختی یک عالم کوچک از ایالات متحده است
[ترجمه ترگمان]نیو همپشایر تقریبا یک عالم کوچک از ایالات متحده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The final game was the series in microcosm.
[ترجمه گوگل]بازی آخر سریال در عالم خرد بود
[ترجمه ترگمان]بازی پایانی سری در جهان کوچک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For her the romantic triangle may be a microcosm of deracination and social upheaval.
[ترجمه گوگل]برای او مثلث عاشقانه ممکن است دنیای کوچکی از تخریب و آشفتگی اجتماعی باشد
[ترجمه ترگمان]برای او، مثلث رومانتیک می تواند یک عالم صغیر از deracination و تحول اجتماعی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The wall is a microcosm of a city where art well and truly thrived.
[ترجمه گوگل]دیوار تصویری کوچک از شهری است که در آن هنر به خوبی و واقعاً رشد کرده است
[ترجمه ترگمان]دیوار یک عالم کوچک از شهری است که در آن هنر به خوبی شکوفا می شود و واقعا شکوفا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Their diverse origins can be seen in the microcosm of Nikol'skaia volost' alone.
[ترجمه گوگل]منشأ متنوع آنها را می توان تنها در عالم کوچک نیکولاسکایا ولوست مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]ریشه های متمایز آن ها را می توان در جهان کوچکی از Nikol skaia به تنهایی دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بدن (اسم)
frame, body, microcosm, corporality

عالم صغیر (اسم)
microcosm

جهان کوچک (اسم)
microcosm

انگلیسی به انگلیسی

• small world; small individual community; miniature of the world or universe
a place or event that is a microcosm of a larger one has all the main features of the larger one and seems like a smaller version of it.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A smaller representation or example of a larger system or environment 🌍
🔍 مترادف: Miniature - world
✅ مثال: The small community was a microcosm of the larger society
خردالگو از چیزی
الگوی ریز - الگوی کوچک
New York’s mix of people is a microcosm of America
اختلاط اجتماعی در نیویورک الگوی کوچیکی از آمریکاست.
مشت نمونۀ خروار ( در کاربرد مجازی )
ریزفلک - فلکِ ریز
( معنی مجازی ) نمونه کوچک
عالم اضعر در برابر عالم اکبر
ریز اقلیم
New York’s mix of people is a microcosm of America
جامعه ی مختلط نیویورک یه نمونه از کل آمریکا رو به نمایش میذاره

بپرس