microcontroller

جمله های نمونه

1. Mitsubishi has ramped up the speed of its new micro-controllers.
[ترجمه عباس] میتسوبیشی سرعت ریز کنترل کننده های جدید خود را افزایش داده است
|
[ترجمه گوگل]میتسوبیشی سرعت میکروکنترلرهای جدید خود را افزایش داده است
[ترجمه ترگمان]میتسوبیشی سرعت کنترل کننده های جدید خود را افزایش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Research on a new microcontroller with built-in fuzzy logic co-processors is also under development.
[ترجمه گوگل]تحقیق روی یک میکروکنترلر جدید با پردازنده‌های داخلی منطق فازی نیز در دست توسعه است
[ترجمه ترگمان]تحقیق بر روی یک میکروکنترلر جدید با پردازنده های منطقی فازی - در پردازنده های منطقی فازی نیز در حال توسعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Its software design includes communication protocol design, M16C microcontroller end design and PC end control interface design.
[ترجمه گوگل]طراحی نرم افزار آن شامل طراحی پروتکل ارتباطی، طراحی انتهای میکروکنترلر M16C و طراحی رابط کنترل انتهای کامپیوتر می باشد
[ترجمه ترگمان]طراحی نرم افزار آن شامل طراحی پروتکل ارتباطی، طراحی end میکروکنترلر و طراحی رابط کنترل نهایی کامپیوتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Application of Proteus ISIS software realize the microcontroller electronic clock system design and simulation.
[ترجمه گوگل]با استفاده از نرم افزار Proteus ISIS، میکروکنترلر سیستم ساعت الکترونیکی طراحی و شبیه سازی می شود
[ترجمه ترگمان]کاربرد نرم افزار Proteus و ISIS، طراحی و شبیه سازی سیستم پالس ساعت الکترونیکی را درک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This recovery control system takes ATMEGA16 microcontroller as controller core and study on the regenerative braking system for hybrid electric vehicle control algorithm.
[ترجمه گوگل]این سیستم کنترل بازیابی، میکروکنترلر ATMEGA16 را به عنوان هسته کنترل کننده می گیرد و بر روی سیستم ترمز احیا کننده الگوریتم کنترل خودروهای الکتریکی هیبریدی مطالعه می کند
[ترجمه ترگمان]این سیستم کنترل بازیابی، میکروکنترلر را به عنوان هسته کنترل کننده و مطالعه بر روی سیستم ترمز احیا کننده برای الگوریتم کنترل خودروی هیبرید الکتریکی انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The microcontroller of AT89C55WD is the center of system. The paper adopts multiplexing technique and the commercial power plays the role of major supply, with the standby power only as a assistant.
[ترجمه گوگل]میکروکنترلر AT89C55WD مرکز سیستم است این مقاله از تکنیک مالتی پلکسی استفاده می کند و برق تجاری نقش تامین کننده اصلی را ایفا می کند، با قدرت آماده به کار فقط به عنوان دستیار
[ترجمه ترگمان]میکروکنترلر of مرکز سیستم است این مقاله از تکنیک تسهیم استفاده می کند و قدرت تجاری نقش تامین اصلی را ایفا می کند و قدرت آماده به کار را تنها به عنوان یک دستیار انتخاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With structure of microcontroller, introduced ways of code optimization, they are technology of OOT and constructed indirect addressing mode with RAM, save considerable code room.
[ترجمه گوگل]با ساختار میکروکنترلر، راه های معرفی شده برای بهینه سازی کد، فناوری OOT و ایجاد حالت آدرس دهی غیرمستقیم با RAM، صرفه جویی قابل توجهی در اتاق کد می شود
[ترجمه ترگمان]با ساختار میکروکنترلر، روش های بهینه سازی کد را معرفی کرد، آن ها فن آوری of هستند و حالت آدرس دهی غیرمستقیم با RAM را ایجاد می کنند، و اتاق کد قابل توجهی را ذخیره می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Power controller adopts STR912 of ARM9 series as microcontroller, and uses the technique of optical coupling isolation within the input, output and power supply module.
[ترجمه گوگل]کنترلر قدرت از STR912 سری ARM9 به عنوان میکروکنترلر استفاده می کند و از تکنیک جداسازی کوپلینگ نوری در ماژول ورودی، خروجی و منبع تغذیه استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]کنترل توان از STR۹۱۲ سری ARM۹ به عنوان میکروکنترلر استفاده کرده، و از تکنیک جداسازی نوری در درون ماژول های ورودی، خروجی و منبع تغذیه استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Introduced an electronic speed regulator which controlled by microcontroller and drived by step motor.
[ترجمه گوگل]یک تنظیم کننده سرعت الکترونیکی را معرفی کرد که توسط میکروکنترلر کنترل می شود و توسط موتور پله ای هدایت می شود
[ترجمه ترگمان]یک تنظیم کننده سرعت الکترونیکی که توسط میکروکنترلر و drived توسط موتور قدم کنترل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Practical interface technique for MCS - 51 microcontroller. Beijing: Beijing University of Aeronautics and Astronautics Press, 199
[ترجمه گوگل]تکنیک رابط عملی برای میکروکنترلر MCS - 51 پکن: انتشارات دانشگاه هوانوردی و فضانوردی پکن، 199
[ترجمه ترگمان]تکنیک رابط کاربردی برای میکروکنترلر - ۵۱ پکن: دانشگاه هوانوردی و فضانوردی پکن، ۱۹۹ نفر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Master 8251 chip architecture and programming, master microcontroller communications establishment .
[ترجمه گوگل]معماری و برنامه نویسی تراشه Master 8251، استقرار ارتباطات میکروکنترلر اصلی
[ترجمه ترگمان]معماری و معماری تراشه استاد ۸۲۵۱، موسسه ارتباطات میکروکنترلر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pulling the microcontroller off of your breadboard every time you need to reprogram it gets old really fast.
[ترجمه گوگل]هر بار که نیاز به برنامه ریزی مجدد دارید، میکروکنترلر را از روی تخته نان خود جدا کنید، خیلی سریع قدیمی می شود
[ترجمه ترگمان]هر دفعه که نیاز داری برنامه هات رو دوباره برنامه ریزی کنی خیلی سریع پیشرفت می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A single microcontroller I/O pin senses the state of a three-position switch.
[ترجمه گوگل]یک پایه ورودی/خروجی میکروکنترلر، وضعیت یک سوئیچ سه موقعیت را حس می کند
[ترجمه ترگمان]یک microcontroller واحد I \/ O حالت یک سوییچ three را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A discontinuous data acquisition system based on microcontroller is designed. The systematic interface circuit is provided and its realization principle is explained.
[ترجمه گوگل]یک سیستم جمع آوری داده های ناپیوسته مبتنی بر میکروکنترلر طراحی شده است مدار رابط سیستماتیک ارائه شده و اصل تحقق آن توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]یک سیستم اکتساب داده ناپیوسته مبتنی بر میکروکنترلر طراحی شده است مدار رابط نظاممند ارائه شده و اصل تحقق آن توضیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Trigger pulse sent by the microcontroller to control the three-phase rectifier bridge rectifier.
[ترجمه گوگل]پالس ماشه ارسال شده توسط میکروکنترلر برای کنترل یکسو کننده پل یکسو کننده سه فاز
[ترجمه ترگمان]پالس راه انداز توسط میکروکنترلر برای کنترل یکسو کننده پل یکسو کننده ارسال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] ریز کنترل کننده مدار مجتمع یکپارچه ای با واحد پردازش مرکزی کامل ( CPU ) و حافظه نیمرسانای کافی ( eprom , eeprom ,ram , rom ) و قابلیت ورودی / خروجی ( i/o ) که می توان آن را معادل ( کامپیوتری روی یک تراشه ) در نظر گرفت . به دلیل محدودیت حافظه، معمولاً از MCU به جای کاربردهای پردازش داده در کنترل استفاده می شود .
[کامپیوتر] ریز کنترل کننده .

انگلیسی به انگلیسی

• (computers) single integrated circuit that is designed to function as an embedded system (contains a cpu, ram, rom, i/o ports and timers)

پیشنهاد کاربران

سامانه های کوچک کامپیوتری که دارای پردازش گر و حافظه داخلی هستند درون معمولا سیستم های بزرگ تر به عنوان قطعات داخلی کار می کنند و قابل برنامه ریزی و تغییر دادن برنامه هستند. کلمه فارسی برای این دستگاه وجود ندارد و فقط منجر به گمراه شدن سایر افراد می شود. خیلی ساده بگویید میکروکنترلر!
microcontroller ( فنّاوری اطلاعات و ارتباطات ( فاوا ) )
واژه مصوب: ریزواپایشگر
تعریف: رایانه ای کوچک در یک مدار مجتمع که دارای هستة پردازشگر و حافظه و افزاره های جانبی ورودی/ خروجی برنامه پذیر است و برنامه ای کاربردی در آن نصب شده است
ریز تنظیم گر

بپرس