micro manager
تخصصی
پیشنهاد کاربران
مدیرِ ریزبینِ افراطی / مدیرِ وسواسی در جزئیات ( کسی که تو ریزترین جزئیات کار بقیه دخالت می کنه و همه چیز رو کنترل می کنه، معمولاً با بار منفی ) - Noun
My boss is a micromanager who checks every email I send
... [مشاهده متن کامل]
رئیسِ دخالت گر / فضول ( کسی که نمی ذاره کارمنداش مستقل کار کنن و مدام تو دست و پاشونه ) - Noun
Working under a micromanager kills creativity and motivation
آدمِ کنترل گرِ افراطی ( کسی که حتی تو کارهای کوچیک بقیه هم دخالت می کنه و می خواد همه چیز طبق نظر اون باشه ) - Noun
He is such a micromanager even planning his kids playtime schedule
مدیرِ جزئی نگرِ آزاردهنده - Noun
Nobody likes reporting to a micromanager it is very stressful
... [مشاهده متن کامل]
رئیسِ دخالت گر / فضول ( کسی که نمی ذاره کارمنداش مستقل کار کنن و مدام تو دست و پاشونه ) - Noun
آدمِ کنترل گرِ افراطی ( کسی که حتی تو کارهای کوچیک بقیه هم دخالت می کنه و می خواد همه چیز طبق نظر اون باشه ) - Noun
مدیرِ جزئی نگرِ آزاردهنده - Noun
رییس ریزبین - مدیر خردبین
فردی که خیلی دقیق عملکرد کارکنانش را در نظر می گیرد و تمایل دارد تمام جزئیات کاری را کنترل کند.