micelle

/mɪˈsel//mɪˈsel/

(زیست شناسی - شیمی - یک واحد ساختمانی میکروسکوپی) ریزساز واره، ریزواره (micella هم می گویند)

جمله های نمونه

1. Added monomer diffuses into the micelle for polymerization.
[ترجمه گوگل]مونومر اضافه شده برای پلیمریزاسیون در میسل منتشر می شود
[ترجمه ترگمان]مونومر اضافی به میسل تحت پلیمریزاسیون انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Polymeric micelle has its own unique advantages with respect to drug delivery.
[ترجمه گوگل]میسل پلیمری مزایای منحصر به فرد خود را با توجه به دارورسانی دارد
[ترجمه ترگمان]میسل Polymeric دارای مزایای منحصر به فرد خودش نسبت به تحویل دارو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Crew - cut micelle - like aggregates were formed in solution by the self - assembly of highly asymmetric amphiphilic block copolymers.
[ترجمه گوگل]سنگدانه‌های میسل برش خورده خدمه در محلول توسط خود مونتاژ کوپلیمرهای بلوک آمفی‌فیلیک بسیار نامتقارن تشکیل شدند
[ترجمه ترگمان]تجمع Crew - مانند cut - مانند تجمع در محلول توسط the of asymmetric amphiphilic highly شکل گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With increase in morn, the critical micelle concentration decreases and the critical surface tension increases.
[ترجمه گوگل]با افزایش در صبح، غلظت بحرانی میسل کاهش می یابد و کشش سطحی بحرانی افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]با افزایش in، غلظت بحرانی میسل کاهش می یابد و تنش سطح بحرانی افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Each surfactant manifests a characteristic concentration — critical micelle concentration ( CMC ) — at which micelles of characteristic size will form.
[ترجمه گوگل]هر سورفکتانت غلظت مشخصی را نشان می دهد - غلظت بحرانی میسل (CMC) - که در آن میسل هایی با اندازه مشخص تشکیل می شوند
[ترجمه ترگمان]هر سورفاکتانت، غلظت ویژه میسل - بحرانی (CMC)را نشان می دهد - که در آن میسل ها به اندازه مشخصه شکل می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Surfactant concentrations higher than the CMC produce larger micelle structures.
[ترجمه گوگل]غلظت سورفکتانت بالاتر از CMC ساختارهای میسلی بزرگتری ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]غلظت های Surfactant بالاتر از غلظت بحرانی میسل ساختارهای میسل بزرگتری را تولید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Reverse micelle is a hydrous polymer that has a contrary structure to the normal micelle, it is formed by surfactant solving in non-polar solvent.
[ترجمه گوگل]میسل معکوس یک پلیمر آبدار است که ساختاری بر خلاف میسل معمولی دارد و با حل سورفکتانت در حلال غیر قطبی تشکیل می شود
[ترجمه ترگمان]میسل معکوس یک پلیمر hydrous است که یک ساختار بر خلاف میسل معمولی دارد، و با حل surfactant در حلال غیر قطبی شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Results show that 5 critical micelle concentration ( CMC ) LAS enhanced the transport of PAHs.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که 5 غلظت بحرانی میسل (CMC) LAS انتقال PAHs را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که ۵ غلظت بحرانی میسل (CMC)، انتقال PAH ها را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A micelle a structure that results from surfactant molecules seeking to lower their free energy.
[ترجمه گوگل]میسل ساختاری است که از مولکول‌های سورفکتانتی که به دنبال کاهش انرژی آزاد خود هستند، به وجود می‌آید
[ترجمه ترگمان]میسل ساختاری است که از مولکول های سورفاکتانت که به دنبال کاهش انرژی آزاد هستند، منجر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Micelle Senstitized Spectrophotometric Determination of Trace Tin Using 9-(2'-Pyridyl)-7- Trihydroxy -Fluorone and Sodium Dodecyl Sulfate.
[ترجمه گوگل]تعیین اسپکتروفتومتری حساس شده توسط میسل با استفاده از 9-(2'-Pyridyl)-7-Trihydroxy-Fluorone و سدیم دودسیل سولفات
[ترجمه ترگمان]تعیین Micelle قلع با استفاده از ۹ - (۲ - Pyridyl)- ۷ - ۷ - Trihydroxy - Fluorone و سدیم dodecyl Sulfate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The indomethacin ( IMC ) - loaded micelle ( ILM ) was produced with DgP as the polymeric carrier.
[ترجمه گوگل]میسل بارگذاری شده با ایندومتاسین (IMC) (ILM) با DgP به عنوان حامل پلیمری تولید شد
[ترجمه ترگمان]میسل تحت بار (IMC)با DgP به عنوان حامل پلیمری تولید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The prepared micelle exists in the state of aqueous dispersion or freeze-dried powder.
[ترجمه گوگل]میسل آماده شده در حالت پراکندگی آبی یا پودر خشک شده در انجماد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]میسل آماده شده در حالت پراکندگی آبی یا پودر خشک وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But along with micelle ( pink ) mix into quantity increases mortar compressive strength to show downtrend.
[ترجمه گوگل]اما همراه با میسل (صورتی) مخلوط به مقدار، مقاومت فشاری ملات را برای نشان دادن روند نزولی افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]اما ترکیب میسل (صورتی)به مقدار زیادی افزایش یافت تا روند نزولی خود را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The research on amino acid extraction micelle was reviewed including the extraction mechanism and application.
[ترجمه گوگل]تحقیق بر روی میسل استخراج اسید آمینه شامل مکانیسم استخراج و کاربرد مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تحقیق در مورد میسل استخراج اسید آمینه از جمله مکانیزم استخراج و کاربرد مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Aggregation numbers of micelle (N) of CTAB were determined by steady-state fluorescence probe method in which RB was used as fluorescence probe and quencher.
[ترجمه گوگل]تعداد تجمع میسل (N) CTAB با روش پروب فلورسانس حالت پایدار تعیین شد که در آن از RB به عنوان پروب فلورسانس و خاموش کننده استفاده شد
[ترجمه ترگمان]تعداد تجمع میسل (N)of توسط روش probe فلورسانس حالت پایدار تعیین شد که در آن RB به عنوان کاوشگر فلوروسانس و quencher مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] میسل، (یک واحد ساختمانی میکروسکوپی ) ریزساز واره، ریزواره (micella هم می گویند)
[نساجی] میسل - سلول کوچک
[معدن] میسل (فلوتاسیون)
[پلیمر] مایسل، تجمعات مولکولی کروی و یا میله ای شکل مواد فعال سطحی متشکل از 50 تا 100 مولکول هستند که دم آبگریز آنها به سوی داخل و سر آبدوست آنها به طرف بیرون جهت گیری کرده اند.

انگلیسی به انگلیسی

• electrically charged particle (physical chemistry); basic unit of protoplasm (biology)

پیشنهاد کاربران

میسل، مجموعه ای از مولکول ها در یک محلول کلوئیدی، مانند آنهایی که توسط دترجنت ها تشکیل می شوند.
micelle ( شیمی )
واژه مصوب: ریشال
تعریف: انبوهه ای از مولکول ها یا یون های سطح فعال در محلول

بپرس