چند ظرف کوچک از غذاهای انتخاب شده که بعنوان پیش غدا یا اشتها آور در کشورهای شرق مدیترانه، مثل ترکیه، سرو میشود.
مِزه
- - -
🔸 معادل فارسی:
• مزه ( خوراک های کوچک متنوع )
• پیش غذاهای متنوع
• در زبان محاوره ای: دست چین خوراکی های کوچیک
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( غذایی – اصلی ) :** مجموعه ای از خوراک های کوچک و متنوع که معمولاً به عنوان پیش غذا یا همراه نوشیدنی سرو می شوند.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: *We ordered a meze platter with hummus and olives. *
ما یک **سینی مزه** با حمص و زیتون سفارش دادیم.
2. ** ( فرهنگی – اجتماعی ) :** سنت غذایی در خاورمیانه، مدیترانه و بالکان که بر اشتراک گذاری و تنوع تأکید دارد.
- مثال: *Meze is a social meal, meant to be shared. *
**مزه** یک وعده ی اجتماعی است که برای اشتراک گذاری طراحی شده است.
3. ** ( استعاری – عمومی ) :** هر مجموعه ی کوچک و متنوع از چیزها.
- مثال: *The book offers a meze of stories. *
کتاب یک **مجموعه ی متنوع از داستان ها** ارائه می دهد.
- - -
🔸 مترادف ها:
appetizers – tapas ( Spanish ) – antipasti ( Italian ) – hors d’oeuvres ( French )
- - -
• در ایران، مزه به خوراک های کوچک همراه نوشیدنی ( مثلاً زیتون، پنیر، آجیل ) گفته می شود.
- - -
🔸 مثال ها:
• *The restaurant served a traditional Greek meze. *
رستوران یک **مزه ی سنتی یونانی** سرو کرد.
• *Meze is perfect for sharing with friends. *
**مزه** برای اشتراک گذاری با دوستان عالی است.
• *We enjoyed a meze of cheeses and olives. *
ما از یک **مزه ی پنیر و زیتون** لذت بردیم.
- - -
🔸 معادل فارسی:
• مزه ( خوراک های کوچک متنوع )
• پیش غذاهای متنوع
• در زبان محاوره ای: دست چین خوراکی های کوچیک
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( غذایی – اصلی ) :** مجموعه ای از خوراک های کوچک و متنوع که معمولاً به عنوان پیش غذا یا همراه نوشیدنی سرو می شوند.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: *We ordered a meze platter with hummus and olives. *
ما یک **سینی مزه** با حمص و زیتون سفارش دادیم.
2. ** ( فرهنگی – اجتماعی ) :** سنت غذایی در خاورمیانه، مدیترانه و بالکان که بر اشتراک گذاری و تنوع تأکید دارد.
- مثال: *Meze is a social meal, meant to be shared. *
**مزه** یک وعده ی اجتماعی است که برای اشتراک گذاری طراحی شده است.
3. ** ( استعاری – عمومی ) :** هر مجموعه ی کوچک و متنوع از چیزها.
- مثال: *The book offers a meze of stories. *
کتاب یک **مجموعه ی متنوع از داستان ها** ارائه می دهد.
- - -
🔸 مترادف ها:
- - -
• در ایران، مزه به خوراک های کوچک همراه نوشیدنی ( مثلاً زیتون، پنیر، آجیل ) گفته می شود.
- - -
🔸 مثال ها:
رستوران یک **مزه ی سنتی یونانی** سرو کرد.
**مزه** برای اشتراک گذاری با دوستان عالی است.
ما از یک **مزه ی پنیر و زیتون** لذت بردیم.
مزه
نوعی غذا که پیش از غذای اصلی در برخی از کشورها ( شرق میانه و آفریقای شمالی ) سرو می شود، نوعی پیش غذا
نوعی غذای مراکشی
غذاهای کوچک هست که به عنوان پیش غذا سرو میشه و بیشتر در شرق میانه و آفریقای شمالی است.
نوعی غذای مراکشی
نوعی غذا که از انواع ماست ( ماست و خیار ، ماست و موسیر و. . . ) تهیه می شود و در کنارش مشروبات الکلی هم سرو می شود و بیشتر به عنوان پیش غذا استفاده می شود و در این غذا بیشتر از مزه های ترش و شور استفاده می شود .
غذا
نوعی غذا