mexico city

/ˈmeksəˌkoʊˈsɪti//ˈmeksɪkəʊˈsɪti/

مکزیکوسیتی (مرکز کشور مکزیک)

جمله های نمونه

1. He wore out his shoes wandering around Mexico City.
[ترجمه گوگل]وقتی در مکزیکو سیتی سرگردان بود کفش هایش را پوشید
[ترجمه ترگمان]او کفش های خود را که در اطراف شهر مکزیک سرگردان بود، به پا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The animal lives in lakes near Mexico City, at a height of 000 to 000 feet above sea level.
[ترجمه گوگل]این حیوان در دریاچه های نزدیک مکزیکو سیتی در ارتفاع 000 تا 000 فوتی از سطح دریا زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]این حیوان در دریاچه ها در نزدیکی شهر مکزیک زندگی می کند و در ارتفاع ۱،۰۰۰ متر بالاتر از سطح دریا زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The earthquake in Mexico City registered 1 on the Richter scale.
[ترجمه گوگل]زلزله مکزیکوسیتی 1 در مقیاس ریشتر ثبت شد
[ترجمه ترگمان]زلزله در مکزیکوسیتی ۱ درجه در مقیاس ریشتر ثبت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mexico City is one of the world's smoggiest capitals.
[ترجمه گوگل]مکزیکوسیتی یکی از مه‌آلودترین پایتخت‌های جهان است
[ترجمه ترگمان]مکزیکوسیتی یکی از پایتخت های اصلی جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The athletes trained at altitude in Mexico City.
[ترجمه گوگل]ورزشکاران در مکزیکوسیتی در ارتفاعات تمرین کردند
[ترجمه ترگمان]ورزش کاران در ارتفاع بالا در شهر مکزیک آموزش دیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Pontiff celebrated mass in Mexico City.
[ترجمه گوگل]پاپ در مکزیکوسیتی مراسم عشای ربانی برگزار کرد
[ترجمه ترگمان]پاپ در شهر مکزیکوسیتی mass را جشن گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He made his triumphal entry into Mexico City.
[ترجمه گوگل]او پیروزمندانه وارد مکزیکوسیتی شد
[ترجمه ترگمان]او ورود پیروزمندانه خود را به مکزیکوسیتی تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The governor sent two officials to Mexico City to solicit aid from the President.
[ترجمه گوگل]فرماندار دو مقام را برای درخواست کمک از رئیس جمهور به مکزیکو سیتی فرستاد
[ترجمه ترگمان]فرماندار دو مقام را به شهر مکزیکوسیتی فرستاد تا از رئیس جمهور درخواست کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Agents finally caught up with Danvers in Mexico City.
[ترجمه گوگل]ماموران سرانجام با دانورز در مکزیکوسیتی برخورد کردند
[ترجمه ترگمان] بالاخره مامور \"دانورس\" در \"مکزیک\" دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The metro system in Mexico City is very good. It makes it really easy to get around.
[ترجمه گوگل]سیستم مترو در مکزیکوسیتی بسیار خوب است رفت و آمد را واقعا آسان می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم مترو در مکزیکوسیتی خیلی خوب است این کار باعث می شود که به راحتی بتوانید دور شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mexico City is a sprawling city of more than 20 million inhabitants.
[ترجمه گوگل]مکزیکو سیتی شهری وسیع با بیش از 20 میلیون نفر جمعیت است
[ترجمه ترگمان]مکزیکوسیتی شهری بی نظم است که بیش از ۲۰ میلیون نفر جمعیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This industrial corridor connects Queretaro with Mexico City.
[ترجمه گوگل]این کریدور صنعتی کوئرتارو را به مکزیکوسیتی متصل می کند
[ترجمه ترگمان]این کوریدور صنعتی، Queretaro را با مکزیکوسیتی پیوند می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Daguerre was a prominent Mexico City lawyer.
[ترجمه گوگل]داگر یک وکیل برجسته مکزیکوسیتی بود
[ترجمه ترگمان]Daguerre یک حقوقدان برجسته در مکزیک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. MEXICO CITY - Wild cotton in Mexico has been contaminated with genetically modified material, posing a risk to biodiversity, experts say.
[ترجمه گوگل]مکزیکو سیتی - کارشناسان می گویند پنبه وحشی در مکزیک به مواد اصلاح شده ژنتیکی آلوده شده است که برای تنوع زیستی خطرناک است
[ترجمه ترگمان]شهر MEXICO - متخصصان می گویند که پنبه وحشی در مکزیک با مواد اصلاح شده ژنتیکی آلوده شده است و در معرض خطر تنوع زیستی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I'd bought the cheese three days ago in Mexico City before the long cheap bus trip across Zacatecas and Durango and Chihuahua two thousand long miles to the border at El Paso.
[ترجمه گوگل]من پنیر را سه روز پیش در مکزیکو سیتی قبل از سفر طولانی با اتوبوس ارزان در زاکاتکاس و دورانگو و چیهواهوا دو هزار مایل تا مرز ال پاسو خریده بودم
[ترجمه ترگمان]من این پنیر را سه روز پیش در شهر مکزیک قبل از سفر با اتوبوس ارزان در across و دورانگو و Chihuahua در فاصله دو هزار مایلی تا مرز آل پاسو خریده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• capital city of mexico (country in southern north america)
mexico city is the world's largest city and one of the fastest growing metropolitan areas in the world. it is the capital of mexico. population: 17,322,000 (1986).

پیشنهاد کاربران

بپرس