1. His financial problems hit the headlines with almost metronomic regularity.
[ترجمه گوگل]مشکلات مالی او تقریباً با نظم مترونومیک به تیتر خبرها تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]مشکلات مالی او با نظمی تقریبا metronomic در صدر اخبار قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مشکلات مالی او با نظمی تقریبا metronomic در صدر اخبار قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Cambridge, in comparison, looked metronomic and lacked the power through the water to counter Oxford's punch.
[ترجمه گوگل]در مقایسه، کمبریج مترونومیک به نظر می رسید و فاقد قدرت از طریق آب برای مقابله با مشت آکسفورد بود
[ترجمه ترگمان]کمبریج، در مقایسه، به metronomic نگاه کرد و قدرت را از طریق آب برای مقابله با پانچ آکسفورد نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کمبریج، در مقایسه، به metronomic نگاه کرد و قدرت را از طریق آب برای مقابله با پانچ آکسفورد نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Yes, Farrell has a Wilkinsonesque, metronomic boot.
[ترجمه گوگل]بله، فارل یک چکمه ویلکینسونسک و مترونومیک دارد
[ترجمه ترگمان]بله، Farrell یک چکمه Wilkinsonesque دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بله، Farrell یک چکمه Wilkinsonesque دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The metronomic pulse was a Geiger Counter with soul.
[ترجمه گوگل]پالس مترونومیک یک شمارنده گایگر با روح بود
[ترجمه ترگمان]نبض سی نت جان، یک Counter پر از روح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نبض سی نت جان، یک Counter پر از روح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Beat box rhythms keep the production crisp and metronomic while his subjects could only exist in this day and age.
[ترجمه گوگل]ریتمهای بیت باکس تولید را واضح و مترونومیک نگه میدارند در حالی که سوژههای او فقط در این روزگار میتوانستند وجود داشته باشند
[ترجمه ترگمان]در حالی که سوژه های او تنها در این روز و عصر می توانند وجود داشته باشند، ریتم های box، تولید crisp و metronomic را حفظ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حالی که سوژه های او تنها در این روز و عصر می توانند وجود داشته باشند، ریتم های box، تولید crisp و metronomic را حفظ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. At the same time, give them metronomic chemotherapy by taking low-dose of compound cyclophosphamide and compound tegafur.
[ترجمه گوگل]در عین حال، با مصرف دوز کم ترکیب سیکلوفسفامید و ترکیب تگافور، شیمی درمانی مترونومیک به آنها بدهید
[ترجمه ترگمان]در عین حال، با گرفتن دز low مرکب و ترکیب tegafur، شیمی درمانی را به آن ها give
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در عین حال، با گرفتن دز low مرکب و ترکیب tegafur، شیمی درمانی را به آن ها give
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Getting the pound down was what Labour governments did with metronomic regularity. Fat lot of good it did them.
[ترجمه گوگل]کاهش پوند کاری بود که دولتهای کارگر با نظم مترونومیک انجام دادند خیلی خوب کارشان کرد
[ترجمه ترگمان]گرفتن پوند آن چیزی بود که دولت های کارگر با نظم و ترتیب metronomic انجام می دادند چه خوب بود که این کار را کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گرفتن پوند آن چیزی بود که دولت های کارگر با نظم و ترتیب metronomic انجام می دادند چه خوب بود که این کار را کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The office is tidily modern, and resounds with the metronomic clicking of keyboards and the buzzing of dot matrix printers.
[ترجمه گوگل]دفتر کاملاً مدرن است و با کلیک مترونومیک کیبوردها و وزوز پرینترهای ماتریس نقطه ای طنین انداز است
[ترجمه ترگمان]این دفتر بیش از اندازه مدرن است، و با کلیک metronomic بر روی کیبورد و buzzing printers های نقطه ای، انعکاس می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دفتر بیش از اندازه مدرن است، و با کلیک metronomic بر روی کیبورد و buzzing printers های نقطه ای، انعکاس می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Getting the pound down was what Labour governments did with metronomic regularity.
[ترجمه گوگل]کاهش پوند کاری بود که دولتهای کارگر با نظم مترونومیک انجام دادند
[ترجمه ترگمان]گرفتن پوند آن چیزی بود که دولت های کارگر با نظم و ترتیب metronomic انجام می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گرفتن پوند آن چیزی بود که دولت های کارگر با نظم و ترتیب metronomic انجام می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Where it was once dark, rich and improvised, now it was squeaky clean, bright, metronomic, given to grandiose rockisms.
[ترجمه گوگل]جایی که زمانی تاریک، غنی و بداهه بود، اکنون بسیار تمیز، روشن، مترونومیک بود و به سنگگراییهای بزرگ داده شده بود
[ترجمه ترگمان]جایی که زمانی تاریک، غنی و ساخت یافته بود، اکنون شسته شده، تمیز، روشن، و با توجه به rockisms grandiose
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جایی که زمانی تاریک، غنی و ساخت یافته بود، اکنون شسته شده، تمیز، روشن، و با توجه به rockisms grandiose
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The otherwise lovely Unity Village is blighted by an intrusively metronomic percussion part.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت دوست داشتنی Unity Village توسط یک قطعه ضربی مترونومیک مزاحم آسیب دیده است
[ترجمه ترگمان]روستای وحدت دوست داشتنی در غیر این صورت به وسیله یک part metronomic percussion، پژمرده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روستای وحدت دوست داشتنی در غیر این صورت به وسیله یک part metronomic percussion، پژمرده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. On Fancy Footwork, the duo blend quivering synths with clean, metronomic drum beats.
[ترجمه گوگل]در Fancy Footwork، این دو آهنگ ترکیبی لرزان را با ضربات طبل تمیز و مترونومیک ترکیب میکنند
[ترجمه ترگمان]به بیت با شور و شوق و هیجان با صدای لرزان و لرزان طبل به صدا در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به بیت با شور و شوق و هیجان با صدای لرزان و لرزان طبل به صدا در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید