metrics

/ˈmetrɪks//ˈmetrɪks/

(با فعل مفرد) هنر شعرنویسی، نگارش نوشتار منظوم، منظوم نویسی

جمله های نمونه

1. The Wall Street Journal uses 220,000 metric tons of newsprint each year.
[ترجمه گوگل]وال استریت ژورنال سالانه 220000 تن کاغذ روزنامه استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]روزنامه وال استریت ۲۲۰،۰۰۰ تن کاغذ روزنامه را هر سال استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We are gradually changing over to a completely metric system.
[ترجمه گوگل]ما به تدریج در حال تغییر به یک سیستم کاملاً متریک هستیم
[ترجمه ترگمان]ما به تدریج در حال تغییر به یک سیستم کاملا متریک هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. How many imperial inches are there in one metric centimetre? — Naught point three nine three seven inches.
[ترجمه گوگل]در یک سانتی متر متریک چند اینچ امپراتوری وجود دارد؟ - هیچ نقطه سه نه سه هفت اینچ
[ترجمه ترگمان]چند اینچی که در یک سانتیمتر ضخامت دارند چند اینچ وجود دارد؟ تا الان دیگه چیزی نشده - سه و هفت اینچ -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The recipe is given in both metric and imperial measures.
[ترجمه گوگل]دستور العمل در هر دو معیار متریک و امپریالیستی ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]دستور پخت در هر دو معیار متریک و امپریالیستی داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the metric system, measurements are made in metres and liters.
[ترجمه گوگل]در سیستم متریک، اندازه گیری ها بر حسب متر و لیتر انجام می شود
[ترجمه ترگمان]در سیستم متریک، اندازه گیری ها در متر و لیتر انجام می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The gram is a metric unit.
[ترجمه گوگل]گرم یک واحد متریک است
[ترجمه ترگمان]گرم یک واحد متریک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The metric system is fit to all of the world.
[ترجمه گوگل]سیستم متریک برای تمام دنیا مناسب است
[ترجمه ترگمان]سیستم متری برای همه دنیا مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The British conversion to the metric system took place in the 1970s.
[ترجمه گوگل]تبدیل بریتانیا به سیستم متریک در دهه 1970 اتفاق افتاد
[ترجمه ترگمان]تبدیل بریتانیا به سیستم متریک در دهه ۱۹۷۰ اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. New radiators come in metric sizes.
[ترجمه گوگل]رادیاتورهای جدید در اندازه های متریک عرضه می شوند
[ترجمه ترگمان]رادیاتورها در اندازه های متری قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Converting metric measurements to U. S. equivalents is easy.
[ترجمه گوگل]تبدیل اندازه گیری های متریک به معادل های ایالات متحده آسان است
[ترجمه ترگمان]تبدیل اندازه گیری متریک به U اس equivalents آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Most high-tech industry has been metric for decades.
[ترجمه گوگل]بیشتر صنایع با تکنولوژی بالا برای دهه ها متریک بوده اند
[ترجمه ترگمان]صنعت فن آوری پیشرفته چندین دهه است که متریک بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Imperial units have in many cases been replaced by metric ones in Britain.
[ترجمه گوگل]واحدهای امپراتوری در بسیاری از موارد با واحدهای متریک در بریتانیا جایگزین شده اند
[ترجمه ترگمان]واحدهای امپراتوری در بسیاری از موارد با معیارهای متریک در بریتانیا جایگزین شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Britain changed to a metric system of currency in 1970.
[ترجمه گوگل]بریتانیا در سال 1970 به سیستم متریک ارز تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]بریتانیا در سال ۱۹۷۰ به سیستم متریک پول تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The parts all come in metric sizes now.
[ترجمه گوگل]اکنون قطعات همه در اندازه های متریک هستند
[ترجمه ترگمان]حالا قطعات در اندازه های متریک به دست می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We can adjust easily to metric measurement.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم به راحتی با اندازه گیری متریک تنظیم کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم به راحتی به اندازه گیری متریک برسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• theory of metrical composition (poetry, music); particular metrical characteristics of a work; science of measurement (mathematics)

پیشنهاد کاربران

در مورد مجله: رتبه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : meter ( metre ) / metrication / metrics
✅️ صفت ( adjective ) : metric / metrical
✅️ قید ( adverb ) : metrically
( علم ) عروض، وزن شعر
( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
طبق لانگمن و کمبریج: اعداد و ارقامی که اطلاعاتی در مورد یک فعالیت یا فرآیند ارایه می دهد
پارامتر
معیارهای اندازه گیری
شاخص های اندازه گیری
واحدها
سیستم یا استاندارد اندازه گیری
معیارها، ضوابط، سنجه ها
معیارها

بپرس