metre

/ˈmiːtər//ˈmiːtə/

معنی: وسیله اندازهگیری، وزن شعر، متر، کنتور، اندازه گیری کردن، با متر اندازه گیری کردن، بصورت مسجع و مقفی در اوردن
معانی دیگر: (انگلیس) رجوع شود به: meter، meter اندازه، مقیاس، میزان، مصرف سنج، نظم، سجع وقافیه، سنجیدن

جمله های نمونه

1. One metre of fabric is sufficient to cover the exterior of an 18-in-diameter hatbox.
[ترجمه گوگل]یک متر پارچه برای پوشاندن نمای بیرونی یک جعبه کلاهی با قطر 18 کافی است
[ترجمه ترگمان]یک متر پارچه برای پوشش دادن خارجی یک hatbox با قطر ۱۸ اینچ کافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They erected a - metre - high mud wall on the windward side.
[ترجمه گوگل]آنها دیوار گلی به ارتفاع یک متر در سمت بادگیر برپا کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک دیوار گل بلندی را بر روی طرف باد بنا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A metre is a unit of length and a kilogram is a unit of weight.
[ترجمه گوگل]متر واحد طول و کیلوگرم واحد وزن است
[ترجمه ترگمان]متر یک واحد طول و یک کیلوگرم واحد وزن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was disappointment for our trio of 200 metre runners, all of whom failed to reach the final.
[ترجمه گوگل]برای سه نفر دونده 200 متر ما ناامیدی وجود داشت که همه آنها نتوانستند به فینال برسند
[ترجمه ترگمان]برای سه of ۲۰۰ متر، ناامیدی وجود داشت، که همه آن ها نتوانستند به فینال برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's two and a half metres high and one metre wide.
[ترجمه گوگل]دو و نیم متر ارتفاع و یک متر عرض دارد
[ترجمه ترگمان]دو متر ارتفاع دارد و یک متر پهنا دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The standard of length in France is the metre.
[ترجمه گوگل]استاندارد طول در فرانسه متر است
[ترجمه ترگمان]استاندارد طول در فرانسه متر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is about a metre in length.
[ترجمه گوگل]طول آن حدود یک متر است
[ترجمه ترگمان]طول آن حدود یک متر طول دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The average UK coal seam is one metre thick.
[ترجمه گوگل]متوسط ​​درز زغال سنگ انگلستان یک متر ضخامت دارد
[ترجمه ترگمان]رگه ذغال سنگ به طور متوسط یک متر ضخامت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Prices start at £ 95 a metre for printed cotton.
[ترجمه گوگل]قیمت ها از متری 95 پوند برای پنبه چاپ شده شروع می شود
[ترجمه ترگمان]قیمت در حدود ۹۵ پوند برای پنبه چاپی شروع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Short-wave radio uses the 20-50 metre band.
[ترجمه گوگل]رادیو موج کوتاه از باند 20-50 متری استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]رادیو موج کوتاه از باند ۲۰ - ۵۰ متر استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We only sell it by the metre.
[ترجمه گوگل]فقط متری میفروشیمش
[ترجمه ترگمان]ما فقط آن را به متر می فروشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Purvis is down for the 200 metre freestyle event.
[ترجمه گوگل]پورویس برای مسابقات 200 متر آزاد کنار گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]Purvis برای این رویداد ۲۰۰ متر آزاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's only a low wall-about a metre high.
[ترجمه گوگل]این فقط یک دیوار کم ارتفاع حدود یک متر است
[ترجمه ترگمان]فقط یک دیوار کوتاه است - حدود یک متر ارتفاع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Space the posts about a metre apart.
[ترجمه گوگل]پست ها را حدود یک متر از هم فاصله دهید
[ترجمه ترگمان]فضایی که حدود یک متر از هم فاصله دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وسیله اندازه گیری (اسم)
gage, gauge, meter, metre

وزن شعر (اسم)
measure, meter, metre

متر (اسم)
meter, metre

کنتور (اسم)
meter, metre

اندازه گیری کردن (فعل)
meter, metre

با متر اندازه گیری کردن (فعل)
meter, metre

به صورت مسجع و مقفی در اوردن (فعل)
meter, metre

تخصصی

[ریاضیات] متر

انگلیسی به انگلیسی

• (british spelling for meter) basic unit of length in the metric system, one hundred centimeters, 39.37 inches; definite measurement; poetic measure; rhythm (in music); instrument that automatically measures quantities of substances (gas, water, or electricity)
a metre is a unit of length equal to 100 centimetres.

پیشنهاد کاربران

Metre در انگلیسی بریتانیایی با Meter متفاوت است:
Metre
a unit of measurement equal to 100
centimetres:
Metre: واحد اندازه گیری است برابر با ۱۰۰ سانتی متر
The bomb shelter has concrete walls that are three metres thick.
...
[مشاهده متن کامل]

پناهگاه دیوارهای بتنی با ضخامت ۳ متر دارد.
اما
Meter
a device that measures the amount of something that is used
وسیله ای که مقدار چیزی را که استفاده میشود با آن اندازه گیری می کنند
electricity meter The electricity meter is in the basement.
کنتور برق در زیرزمین است.
منبع کمبریج دیکشنری

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : meter ( metre ) / metrication / metrics
✅️ صفت ( adjective ) : metric / metrical
✅️ قید ( adverb ) : metrically
کلمات meter و metre هر دو به یک معنا بوده و کلمه metre در زبان بریتیش استفاده می شود و meter در زبان امریکن . اما در زبان بریتیش meter به معنای کنتور هم کاربرد دارد .
“Metre” is the British spelling of the unit of length equal to 100 cm, and “meter” is the American spelling of the same unit. However, “meter” is also used in British English, but it means something different. A “meter” in British English is an instrument for measuring.
...
[مشاهده متن کامل]

معنی گفته شده کنتور اشتباه اس ومعنی کلمه ی meter ، کنتور است. لطفا آن را تصحیح فرمایید.

بپرس