metier

/ˈmetjər//ˈmetieɪə/

معنی: سرگرمی، حرفه، کسب، رویه، شغل
معانی دیگر: شغل، حرفه، کسب، رویه

جمله های نمونه

1. Rose tried painting but found her metier in music.
[ترجمه گوگل]رز نقاشی را امتحان کرد اما بالاترین حد خود را در موسیقی یافت
[ترجمه ترگمان]رز نقاشی را امتحان کرد، اما metier را در موسیقی یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Modern music is not his metier.
[ترجمه گوگل]موسیقی مدرن درجه او نیست
[ترجمه ترگمان]موسیقی مدرن metier نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Acting is not my metier.
[ترجمه گوگل]بازیگری شغل من نیست
[ترجمه ترگمان]هنرپیشگی شرکت من نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The status quo of bus metier in Jiangment City, Guangdong Province, crux hindering its development and the corresponding adaptive measures are stated.
[ترجمه گوگل]وضعیت موجود مترو اتوبوس در شهر جیانگمنت، استان گوانگدونگ، مشکل اصلی مانع توسعه آن و اقدامات تطبیقی ​​مربوطه بیان شده است
[ترجمه ترگمان]وضعیت کنونی اتوبوس رانی در شهر Jiangment، استان Guangdong، که مشکل توسعه آن و اقدامات انطباقی متناظر را بر هم می زند، بیان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In law he found his true metier.
[ترجمه گوگل]در قانون او متریال واقعی خود را پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]در واقع او metier واقعی خود را پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't ask me how to make an omelette; cooking isn't my metier.
[ترجمه گوگل]از من نپرسید چگونه املت درست کنم آشپزی شغل من نیست
[ترجمه ترگمان]از من نپرس چطوری املت درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He followed many unsuccessful paths before finding his true metier.
[ترجمه گوگل]او مسیرهای ناموفق بسیاری را پیش از یافتن ستاره واقعی خود دنبال کرد
[ترجمه ترگمان]او چندین مسیر ناموفق را پیش از پیدا کردن metier واقعی اش دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was as the magazine's business manager that he found his true metier.
[ترجمه گوگل]به عنوان مدیر بازرگانی مجله بود که او شغل واقعی خود را پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان مدیر کسب وکار این مجله بود که او metier واقعی اش را پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many of my guests have followed similarly tortuous paths before finding their true metier.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مهمانان من مسیرهای پرپیچ و خم مشابهی را پیش از یافتن سطح واقعی خود دنبال کرده اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مهمانان من قبل از پیدا کردن metier واقعی، مسیر پرپیچ و خم مشابهی را دنبال کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Don't ask me how to make omelette; cooking isn't my metier.
[ترجمه گوگل]طرز تهیه املت را از من نپرسید آشپزی شغل من نیست
[ترجمه ترگمان]از من نپرس چطور املت درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرگرمی (اسم)
amusement, sport, game, fun, engagement, entertainment, pastime, hobby, recreation, avocation, occupation, trade, metier

حرفه (اسم)
mystery, profession, pursuit, avocation, business, vocation, occupation, trade, metier, carrier

کسب (اسم)
avocation, vocation, trade, metier, traffic, trafficker

رویه (اسم)
upper, tack, top, procedure, facing, cover, surface, method, scheme, metier, comportment, vamp, praxis, tenor, instep, ism

شغل (اسم)
post, office, profession, work, job, situation, position, employ, vocation, occupation, trade, metier

انگلیسی به انگلیسی

• profession, trade; specialty, field of special training
your metier is the type of work that you have a natural talent for and do well.

پیشنهاد کاربران

New Oxford American Dictionary ⤵️
M�tier /ˈmɛtɪeɪ/ ( n ) – meaning:
1. a profession or trade, esp that to which one is well suited.
یک حرفه یا سرگرمی، به ویژه آنچه که فرد مناسب آن است.
Example: 👇
...
[مشاهده متن کامل]

He was not ashamed of his m�tier and allowed no threats nor pleas nor argument to disturb him.
او از حرفه ی خود خجالت نمی کشید و اجازه نمی داد هیچ تهدیدی یا التماس و یا استدلالی باعث مزاحمت او شود ( تمرکزش را بهم بزند ) .
2. an outstanding or advantageous characteristic.
خصوصیت شخصیتی برجسته و سودمند
Example:👇
Subtlety is not his m�tier.
ظرافت از ویژگی های شخصیتی او نیست.
3. a person’s strong point or speciality or simply an activity that one is good at.
نقطه قوت یا تخصص و یا صرفاً فعالیتی که فرد در آن خوب است ( مهارت دارد ) .
Example 1:👇
Our metier is not to compare, but to take what pleases us from each.
نقطه ی قوت ما در مقایسه کردن خودمان با همدیگر نیست بلکه در گرفتن نکات خوشایند و مطلوب از یکدیگر است.
Example 2: 👇
GITTES ( a flash of annoyance ) : Look, I do matrimonial work, It's my m�tier. When a wife tells me she's happy her husband is cheating on her it runs contrary to my experience.
EVELYN: Unless what?
GITTES ( looking directly at her ) : She's cheating on him.
* Chinatown - Screenplay: Robert Towne & Roman Polanski. Director: Roman Polanski
گیتس: ببین، من با مشکلات زناشویی آشنا هستم. این جزو تخصص منه. وقتی زنی به من میگه خوشحاله که شوهرش بهش خیانت می کنه، دقیقاً برخلاف تجربه ی منه.
ایولین: مگه اینکه؟
گیتس ( مستقیم به او نگاه می کند ) : داره به شوهرش خیانت میکنه.
* متن انتخابی: از فیلنامه ی فیلم #محله ی چینی ها#
فیلنامه: رابرت تاون و رومن پلانسکی
کارگردانِ فیلم: رومن پلانسکی

metier

بپرس