metaphysician

/ˌmetəfɪˈzɪʃən//ˌmetəfɪˈzɪʃən/

معنی: دانشمند علوم ماوراء طبیعی
معانی دیگر: دانشمند عالم ماورای طبیعت، فراگیتا شناس

جمله های نمونه

1. The western metaphysician put forwards six ways to solve the problem.
[ترجمه گوگل]متافیزیکدان غربی شش راه را برای حل این مشکل مطرح می کند
[ترجمه ترگمان]The غربی شش راه برای حل این مشکل به ثمر رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was the master metaphysician who knew by direct perception that all phenomena are devoid of substance.
[ترجمه گوگل]او استاد متافیزیکی بود که با ادراک مستقیم می دانست که همه پدیده ها فاقد ماهیت هستند
[ترجمه ترگمان]او استاد metaphysician بود که با ادراک مستقیم از همه پدیده های عاری از ماده آشنا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. French metaphysician, theologian and philosopher of action. Action(189.
[ترجمه گوگل]متافیزیکدان، متأله‌شناس و فیلسوف عمل فرانسوی اقدام (189
[ترجمه ترگمان]metaphysician فرانسوی، متخصص الهیات و فیلسوف اکشن کنش (۱۸۹)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The modern and highly influential German metaphysician Martin Heidegger maintained that the FQP is the only genuine philosophical question.
[ترجمه گوگل]مارتین هایدگر متافیزیکدان مدرن و بسیار تأثیرگذار آلمانی معتقد بود که FQP تنها پرسش فلسفی واقعی است
[ترجمه ترگمان]The هایدگر از آلمان مدرن و بسیار تاثیرگذار بر این موضوع تاکید کرد که FQP تنها یک سوال فلسفی اصیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He is a contemporary metaphysician teacher Suppose that my son builds a tower out of wooden blocks.
[ترجمه گوگل]او یک معلم متافیزیک معاصر است فرض کنید پسرم از بلوک های چوبی برجی می سازد
[ترجمه ترگمان]او یک معلم metaphysician معاصر است و تصور می کند که پسرم برجی از بلوک های چوبی می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The most acute intellectual scalpel. . . the metaphysician can handle.
[ترجمه گوگل]حادترین چاقوی فکری متافیزیک می تواند از عهده آن برآید
[ترجمه ترگمان]The جراحی مغز انسان میتونه از پسش بر بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. George Eliot- a metaphysician with a dramatic attachment.
[ترجمه گوگل]جورج الیوت - متافیزیکی با دلبستگی دراماتیک
[ترجمه ترگمان]جورج الیوت - یک metaphysician با دلبستگی شدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nothing can be conceived more hard than the heart of a thoroughbred metaphysician.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز را نمی توان سخت تر از قلب یک متافیزیکدان اصیل تصور کرد
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی تواند بیش از قلب یک فیلسوف دانمارکی وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In academic circles, Maurice Merleau-Ponty, considered to be most closed to Edmund Husserl, has been regarded as a mid-period metaphysician.
[ترجمه گوگل]در محافل آکادمیک، موریس مرلوپونتی، که نزدیک‌ترین فرد به ادموند هوسرل شناخته می‌شود، به‌عنوان متافیزیک‌دان میان دوره‌ای در نظر گرفته می‌شود
[ترجمه ترگمان]در محافل دانشگاهی، موریس Merleau، که بیشتر به ادموند Husserl بسته می شود، به عنوان یک metaphysician میانه در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دانشمند علوم ماوراء طبیعی (اسم)
metaphysician

انگلیسی به انگلیسی

• one who deals in metaphysics, philosopher who investigates the essence of the world and of reality

پیشنهاد کاربران

metaphysician ( فلسفه )
واژه مصوب: مابعدالطبیعه دان
تعریف: کسی که به مطالعه و پژوهش در مابعدالطبیعه می پردازد

بپرس