1. There is a danger that America's metaphoric 'war on drugs' may turn into a bloody reality.
[ترجمه گوگل]این خطر وجود دارد که «جنگ علیه مواد مخدر» استعاری آمریکا به واقعیتی خونین تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]خطری وجود دارد که جنگ داخلی آمریکا بر روی مواد مخدر ممکن است به واقعیتی خونین تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خطری وجود دارد که جنگ داخلی آمریکا بر روی مواد مخدر ممکن است به واقعیتی خونین تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Such vivid, metaphoric language epitomizes and illustrates the ultimate truths and values of the police world.
[ترجمه گوگل]چنین زبان استعاری و زنده، حقایق و ارزشهای نهایی دنیای پلیس را به تصویر میکشد و به تصویر میکشد
[ترجمه ترگمان]این زبان vivid و vivid بطور خلاصه بیان و حقایق نهایی و ارزش های جهانی پلیس را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این زبان vivid و vivid بطور خلاصه بیان و حقایق نهایی و ارزش های جهانی پلیس را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Intelligence here is her noticing how loaded and metaphoric and condensed something seen can be.
[ترجمه گوگل]هوش در اینجا این است که او متوجه می شود که چیزی که دیده می شود چقدر می تواند بارگذاری شده، استعاری و فشرده باشد
[ترجمه ترگمان]هوش اینجا توجه او را جلب می کند که تا چه حد بزرگ و کوتاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هوش اینجا توجه او را جلب می کند که تا چه حد بزرگ و کوتاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The metaphoric juxtaposition of incongruous thematic material is motivated by the exigencies of the main character's job as a simultaneous interpreter.
[ترجمه گوگل]کنار هم قرار دادن استعاری مطالب موضوعی نامتجانس با انگیزه های ضروری شغل شخصیت اصلی به عنوان مترجم همزمان است
[ترجمه ترگمان]استفاده از مطالب موضوعی incongruous با توجه به ضرورت شغل اصلی به عنوان مترجم همزمان انگیزه می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]استفاده از مطالب موضوعی incongruous با توجه به ضرورت شغل اصلی به عنوان مترجم همزمان انگیزه می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Thirdly, the metaphoric language means the counteraction of moralism.
[ترجمه گوگل]ثالثاً، زبان استعاری به معنای مقابله با اخلاق گرایی است
[ترجمه ترگمان]سوم، زبان metaphoric به معنی تاثیر متقابل اخلاق گرایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سوم، زبان metaphoric به معنی تاثیر متقابل اخلاق گرایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Others have made extensive folkloric and metaphoric use of animals, with the cast of characters tuned to suit local reality and pedagogical need.
[ترجمه گوگل]دیگران به طور گسترده از حیوانات استفاده فولکلور و استعاره ای کرده اند، با بازیگران شخصیت هایی که مطابق با واقعیت محلی و نیازهای آموزشی تنظیم شده اند
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر از حیوانات استفاده می کنند و از حیوانات استفاده می کنند و شخصیت هایی که تنظیم شده اند تا متناسب با واقعیت محلی و نیازهای آموزشی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر از حیوانات استفاده می کنند و از حیوانات استفاده می کنند و شخصیت هایی که تنظیم شده اند تا متناسب با واقعیت محلی و نیازهای آموزشی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The ubiquitous mouse input device is not metaphoric of anything, but rather is learned idiomatically.
[ترجمه گوگل]دستگاه ورودی همه جا ماوس استعاره از چیزی نیست، بلکه به صورت اصطلاحی آموخته می شود
[ترجمه ترگمان]دستگاه ورودی موشی در همه جا حاضر به هیچ چیز نمی رسد، بلکه به جای آن idiomatically آموخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دستگاه ورودی موشی در همه جا حاضر به هیچ چیز نمی رسد، بلکه به جای آن idiomatically آموخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Based on the prototype theory and metaphoric cognitive mechanism, the paper probes the psychological cognitive process of semantic extension of prepositions.
[ترجمه گوگل]این مقاله بر اساس نظریه نمونه اولیه و مکانیسم شناختی استعاری، فرآیند شناختی روانشناختی بسط معنایی حرف اضافه را بررسی می کند
[ترجمه ترگمان]براساس نظریه نمونه اولیه و مکانیزم شناختی metaphoric، این مقاله فرآیند شناختی روانی توسعه معنایی of را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]براساس نظریه نمونه اولیه و مکانیزم شناختی metaphoric، این مقاله فرآیند شناختی روانی توسعه معنایی of را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Metaphoric language use is nothing but the normal way of concept formation,(sentence dictionary) which is based on similar experiences of situations.
[ترجمه گوگل]استفاده از زبان استعاری چیزی نیست جز روش عادی شکلگیری مفهوم (فرهنگ جمله) که مبتنی بر تجربیات مشابه از موقعیتها است
[ترجمه ترگمان]استفاده از زبان metaphoric چیزی نیست جز روش عادی شکل گیری مفهوم، (فرهنگ لغت)که براساس تجربیات مشابه از موقعیت ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]استفاده از زبان metaphoric چیزی نیست جز روش عادی شکل گیری مفهوم، (فرهنگ لغت)که براساس تجربیات مشابه از موقعیت ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Similarly, there is nothing intuitive or metaphoric about text messaging on a phone.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، هیچ چیز شهودی یا استعاری در مورد پیامهای متنی در تلفن وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، هیچ چیز شهودی یا metaphoric در مورد پیام رسانی متنی در یک تلفن وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، هیچ چیز شهودی یا metaphoric در مورد پیام رسانی متنی در یک تلفن وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Through metaphoric language, we can understand one-thing in terms of another's properties, and so cross-fertilize our impressions (Alexander, 19
[ترجمه گوگل]از طریق زبان استعاری، ما میتوانیم یک چیز را بر حسب ویژگیهای دیگری درک کنیم، و بنابراین برداشتهای خود را بارور کنیم (الکساندر، 19)
[ترجمه ترگمان]از طریق زبان metaphoric، ما می توانیم یک چیز را از لحاظ ویژگی های دیگری درک کنیم، و بنابراین اثر متقابل ما (الکساندر، ۱۹)را بارور کنیم (الکساندر، ۱۹)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از طریق زبان metaphoric، ما می توانیم یک چیز را از لحاظ ویژگی های دیگری درک کنیم، و بنابراین اثر متقابل ما (الکساندر، ۱۹)را بارور کنیم (الکساندر، ۱۹)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Instructors can facilitate metaphoric learning by scheduling process time after significant experiences.
[ترجمه گوگل]مربیان می توانند یادگیری استعاری را با برنامه ریزی زمان فرآیند پس از تجربیات قابل توجه تسهیل کنند
[ترجمه ترگمان]مربیان می توانند یادگیری metaphoric را با برنامه ریزی زمان فرآیند بعد از تجربه های خاص تسهیل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مربیان می توانند یادگیری metaphoric را با برنامه ریزی زمان فرآیند بعد از تجربه های خاص تسهیل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It was a metaphoric ( al ) phrase; we didn't really mean that he has green fingers, only that he is good.
[ترجمه :)] این یک عبارت استعاره ای ( al ) بود ( green thumb یا finger ، کسی که در پرورش گیاه ماهر هست ) ؛ ما منظورمان این نبودش انگشتان اون واقعا سبز رنگ هستند نیستیم که او انگشتان سبز دارد، فقط منظور ما این بود که او خوب است ( در بحث باغبانی )|
[ترجمه گوگل]این یک عبارت استعاری (ال) بود; ما واقعاً منظور ما این نبود که او انگشتان سبز دارد، فقط اینکه او خوب است[ترجمه ترگمان]این یک عبارت metaphoric (al)بود؛ ما واقعا به این معنا نیستیم که او انگشتان سبز دارد، فقط این که او خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Recent discoveries suggest that the biblical Garden of Eden was less metaphoric that we presumed.
[ترجمه گوگل]اکتشافات اخیر نشان می دهد که باغ عدن در کتاب مقدس کمتر استعاره ای بود که ما تصور می کردیم
[ترجمه ترگمان]یافته های اخیر حاکی از آن است که کتاب مقدس \"باغ عدن\" کم تر از آن چیزی است که ما فرض کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یافته های اخیر حاکی از آن است که کتاب مقدس \"باغ عدن\" کم تر از آن چیزی است که ما فرض کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The importance of Kittay's formulation lies in her wide definition of the type of linguistic unit that can be labelled metaphoric.
[ترجمه گوگل]اهمیت فرمولبندی کیتی در تعریف وسیع او از نوع واحد زبانی است که میتوان آن را استعاره نامید
[ترجمه ترگمان]اهمیت فرمول بندی s در تعریف گسترده او از نوع واحد زبانی است که می تواند برچسب خورده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اهمیت فرمول بندی s در تعریف گسترده او از نوع واحد زبانی است که می تواند برچسب خورده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید