metaphor

/ˈmetəfɔːr//ˈmetəfə/

معنی: کنایه، تشبیه، استعاره، صنعت استعاره
معانی دیگر: (ادبیات) استعاره (مثلا: جهان کلا همانند صحنه ی تئاتر است all the world is a stage)

جمله های نمونه

1. The author uses disease as a metaphor for the corruption in society.
[ترجمه گوگل]نویسنده از بیماری به عنوان استعاره ای از فساد در جامعه استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]نویسنده از بیماری به عنوان استعاره برای فساد در جامعه استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The divided family remains a powerful metaphor for a society that continued to tear itself apart.
[ترجمه جاوید جابرانصار] خانواده از هم پاشیده یک استعاره قوی برای جامه ای است که در جریان متلاشی شدن میباشد.
|
[ترجمه گوگل]خانواده از هم پاشیده استعاره ای قدرتمند از جامعه ای است که همچنان خود را از هم می پاشد
[ترجمه ترگمان]خانواده تقسیم شده یک استعاره قدرتمند برای جامعه ای است که به تجزیه خود ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He uses the metaphor of fire to represent hatred.
[ترجمه awraz] استفاده او از کلمه آتش، استعاره ای برای نشان دادن نفرت است.
|
[ترجمه گوگل]او از استعاره آتش برای نشان دادن نفرت استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]او از استعاره آتش برای نشان دادن نفرت استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In poetry the rose is often a metaphor for love.
[ترجمه گوگل]در شعر، گل رز اغلب استعاره ای از عشق است
[ترجمه ترگمان]در شعر، رز اغلب یک استعاره برای عشق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their relationship is a metaphor for the failure of communication in the modern world.
[ترجمه گوگل]رابطه آنها استعاره ای از شکست ارتباطات در دنیای مدرن است
[ترجمه ترگمان]رابطه آن ها استعاره ای برای شکست ارتباطات در دنیای مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A frequent metaphor for one aspect of chaos theory is called the Butterfly Effect - butterflies flapping their wings in the Amazon affect the weather in Chicago.
[ترجمه گوگل]استعاره متداول یکی از جنبه‌های نظریه آشوب، اثر پروانه نامیده می‌شود - پروانه‌هایی که بال‌های خود را در آمازون تکان می‌دهند بر آب و هوای شیکاگو تأثیر می‌گذارند
[ترجمه ترگمان]استعاره مکرر برای یک جنبه از نظریه هرج و مرج، اثر پروانه ای نامیده می شود - پروانه ها که باله ای خود را در آمازون به هم می زنند، بر آب و هوای شیکاگو تاثیر می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The writer's striking use of metaphor.
[ترجمه گوگل]استفاده چشمگیر نویسنده از استعاره
[ترجمه ترگمان]کاربرد قابل توجه نویسنده از استعاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We discussed the use of metaphor in the text.
[ترجمه awraz] کاربرد استعاره در متن توضیح دادیم
|
[ترجمه گوگل]در مورد استفاده از استعاره در متن بحث کردیم
[ترجمه ترگمان]ما استفاده از استعاره در متن را مورد بحث قرار دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Using metaphor, we say that computers have senses and a memory.
[ترجمه گوگل]با استفاده از استعاره می گوییم که رایانه ها حواس و حافظه دارند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از استعاره، می گوییم که کامپیوترها حس و حافظه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Metaphor and simile are the most commonly used figures of speech in everyday language.
[ترجمه گوگل]استعاره و تشبیه رایج ترین شکل های گفتاری در زبان روزمره هستند
[ترجمه ترگمان]استعاره و تشبیه رایج ترین اشکال گفتاری در زبان روزمره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. 'This vale of tears'is a metaphor for the human condition.
[ترجمه گوگل]"این دره اشک" استعاره ای از وضعیت انسان است
[ترجمه ترگمان]این دره پر از اشک، استعاره ای برای شرایط انسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the film, the city is a metaphor for confusion and loneliness.
[ترجمه گوگل]شهر در فیلم استعاره ای از سردرگمی و تنهایی است
[ترجمه ترگمان]در فیلم، شهر استعاره برای سردرگمی و تنهایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Metaphor is a common literary device.
[ترجمه گوگل]استعاره یک ابزار ادبی رایج است
[ترجمه ترگمان]استعاره یک وسیله ادبی رایج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Let us distinguish the various types of metaphor.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید انواع مختلف استعاره را تشخیص دهیم
[ترجمه ترگمان]بیایید انواع مختلف استعاره را متمایز کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For example, the underlying metaphor for the working space on the screen, is a desk top.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، استعاره زیربنایی برای فضای کاری روی صفحه، یک صفحه میز است
[ترجمه ترگمان]برای مثال، استعاره زیربنایی برای فضای کاری روی صفحه، یک میز تحریر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کنایه (اسم)
allegory, allusion, innuendo, quip, metonymy, metaphor, quibble, jest, squib, dig, lampoon, metonym

تشبیه (اسم)
comparison, simulation, assimilation, similitude, metaphor, simile

استعاره (اسم)
metaphor, conceit, simile, trope

صنعت استعاره (اسم)
metaphor

انگلیسی به انگلیسی

• simile, poetic substitution of one thing for another in order to suggest comparison or resemblance; mundane thing that is used as a symbol for an abstract concept
a metaphor is a way of describing something by saying that it is something else which has the qualities that you are trying to describe. for example, if you want to say that someone is shy and timid, you might say that they are a mouse.

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: A figure of speech where a word or phrase is applied to an object or action that it does not literally apply to, for comparison
✅ مثال: "Time is a thief" is a metaphor suggesting that time steals moments from our lives.
مانندگویی
machine metaphor:
استعاره ماشین
metaphor: استعاره
استعاره ( یک روش در فن بیان است به معنای به کار بردن یک واژه، عبارت یا جمله به جای چیز دیگری بر اساس شباهت بین آنها ) .
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : metaphor
✅️ صفت ( adjective ) : metaphorical
✅️ قید ( adverb ) : metaphorically
اصطلاح
همانند سازی ( استعاره )
تمثیل
metaphor ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: استعاره
تعریف: آرایه ای زبانی که در آن واژه یا عبارتی که معمولاً برای دلالت بر شیء یا عملی به کار می رود، به شیء یا عملی دیگر اطلاق می شود
✔️ استعاره
:Meaning
a metaphor is a way of describing something by saying that it is something else which has the qualities that you are trying to describe
. e. g
a style of writing with an excessive use of metaphor
در هنر معنی سمبل می دهد
فن بیان
کنایه. it's a metaphor
استعاره
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس