metamorphic

/ˌmetəˈmɔːrfɪk//ˌmetəˈmɔːfɪk/

معنی: دگردیس
معانی دیگر: دگرریخت، وابسته به دگردیسی

جمله های نمونه

1. metamorphic rocks
سنگ های دگردیسی

2. Mostly granite and metamorphic rock, it has been heated, stirred and compressed for millions and sometimes billions of years.
[ترجمه گوگل]عمدتاً سنگ گرانیت و دگرگونی، میلیون‌ها و گاهی میلیاردها سال گرم، هم زده و فشرده شده است
[ترجمه ترگمان]بیشتر سنگ های گرانیت و metamorphic، گرم شده و برای میلیونها و گاهی میلیاردها سال فشرده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The identification of a metamorphic rock depends largely on recognition of foliation and other textures.
[ترجمه گوگل]شناسایی یک سنگ دگرگونی تا حد زیادی به شناخت شاخ و برگ و سایر بافت ها بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]شناسایی سنگ metamorphic به میزان زیادی به شناسایی of و بافت های دیگر بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sandstone, a sedimentary rock and quartzite, a metamorphic rock, both contain a high proportion of quartz.
[ترجمه گوگل]ماسه سنگ، یک سنگ رسوبی و کوارتزیت، یک سنگ دگرگونی، هر دو حاوی نسبت بالایی از کوارتز هستند
[ترجمه ترگمان]Sandstone، سنگ رسوبی و quartzite، یک سنگ metamorphic، هر دو دارای مقادیر زیادی از کوارتز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Smaller-scale inset maps will provide information on metamorphic grade of orogenic terrains and the structure of Phanerozoic sedimentary basins.
[ترجمه گوگل]نقشه های داخلی در مقیاس کوچکتر اطلاعاتی در مورد درجه دگرگونی زمین های کوهزایی و ساختار حوضه های رسوبی فانوروزوییک ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]نقشه inset با مقیاس کوچک تر اطلاعات مربوط به grade metamorphic terrains و ساختار حوضه های رسوبی phanerozoic را فراهم خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thermodynamic activity - traces acted as the regional metamorphic facies and its belts.
[ترجمه گوگل]فعالیت ترمودینامیکی - آثار به عنوان رخساره های دگرگونی منطقه ای و کمربندهای آن عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]فعالیت ترمودینامیکی به عنوان نمودار رخساره های منطقه ای و belts عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The metamorphic facies gradually change from low amphibolite—high green-schist facies of the basement to low green-schist of the cover.
[ترجمه گوگل]رخساره های دگرگونی به تدریج از کم آمفیبولیت- رخساره شیست سبز مرتفع زیرزمین به شیست سبز کم پوشش تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]رخساره های metamorphic به تدریج از نمودار رخساره های سبز بالا (schist)که در زیرزمین به پایین schist، تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The deformational metamorphic evolution of the three types of the ductile shear zones reflects the main reworking during the uplift processes of the deep crustal high grade metamorphic complex.
[ترجمه گوگل]تکامل دگرگونی تغییر شکل سه نوع ناحیه برشی شکل‌پذیر، بازکاری اصلی را در طول فرآیندهای بالا بردن مجتمع دگرگونی درجه بالا پوسته عمیق منعکس می‌کند
[ترجمه ترگمان]تکامل metamorphic deformational سه نوع از دو نوع برش چکش خواری، بازسازی اصلی در طول فرایندهای بربلندی در کمپلکس grade crustal بالا را منعکس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Potassium-rich brines resources can be classified into sedimentary metamorphic type and lixiviation sylvine. These two kinds are also new ways of looking for sylvine in Sichuan.
[ترجمه گوگل]منابع آب نمک غنی از پتاسیم را می توان به نوع دگرگونی رسوبی و سیلوین لیکسیویشن طبقه بندی کرد این دو نوع نیز راه های جدیدی برای جستجوی سیلوین در سیچوان هستند
[ترجمه ترگمان]منابع brines غنی با پتاسیم می توانند به نوع metamorphic و lixiviation sylvine طبقه بندی شوند این دو نوع نیز راه های جدیدی برای جستجوی for در سیچوان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Shaanxi is one of the provinces where soft metamorphic rock has distributed widely.
[ترجمه گوگل]شانشی یکی از استان‌هایی است که سنگ‌های دگرگونی نرم به طور گسترده در آن توزیع شده‌اند
[ترجمه ترگمان]Shaanxi یکی از استان هایی است که در آن سنگ soft به صورت گسترده توزیع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is genetically a metamorphic deposit controlled by shear zone.
[ترجمه گوگل]از نظر ژنتیکی یک رسوب دگرگونی است که توسط ناحیه برشی کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]به طور ژنتیکی یک deposit metamorphic کنترل شده با ناحیه برشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With the metamorphic grade of the graphite deposit increasing, the atomic ratio of H/C of natural graphite and the content of Rh decrease gradually and the T_(max) and R_(oil) (%) increase gradually.
[ترجمه گوگل]با افزایش درجه دگرگونی رسوب گرافیت، نسبت اتمی H/C گرافیت طبیعی و محتوای Rh به تدریج کاهش می‌یابد و T_(max) و R_(روغن) (%) به تدریج افزایش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]با افزایش عیار metamorphic گرافیت، نسبت اتمی H \/ C گرافیت طبیعی و مقدار of به تدریج و مقدار T (ماکزیمم)و R _ (%)به تدریج افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Marble is a metamorphic rock that takes a high polish.
[ترجمه گوگل]سنگ مرمر یک سنگ دگرگونی است که جلا پذیری بالایی دارد
[ترجمه ترگمان]سنگ مرمر یک سنگ metamorphic است که برق بالایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A green, gray, or red metamorphic rock, similar to slate but often having a wavy surface and a distinctive micaceous luster.
[ترجمه گوگل]یک سنگ دگرگونی سبز، خاکستری یا قرمز، شبیه به تخته سنگ، اما اغلب دارای سطحی موج دار و درخشش میشی متمایز است
[ترجمه ترگمان]یک سنگ green سبز، خاکستری یا سرخ، شبیه لوح، اما اغلب دارای یک سطح موجدار و یک درخشندگی خاص متمایز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دگردیس (صفت)
metamorphic

تخصصی

[عمران و معماری] دگرگونه
[زمین شناسی] دگرگون، دگردیس

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to change of form, pertaining to metamorphism; exhibiting structural change in form (geology)

پیشنهاد کاربران

سنگ متامورفیک:
یکی از 3 گونه سنگ طبیعی که از سنگ های رسوبی، آذرین، یا متافورمیک اولیه بر اثر فشار و دمای بالا ایجاد می شود.
سنگ تغییر شکل یافته
فشار و گرمای داخل زمین
metamorphic ( pressure and heat within Earth )
دگرگونی

بپرس