metallurgy

/ˈmetələrdʒi//mɪˈtælədʒi/

معنی: فلز کاری، فلزگری، فن استخراج وذوب فلزات، فلزسازی
معانی دیگر: متالورژی

جمله های نمونه

1. He studied metallurgy as a mature student, having spent ten years working in a foundry.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک دانشجوی بالغ متالورژی خواند و ده سال را در یک ریخته گری کار کرده بود
[ترجمه ترگمان]او metallurgy را به عنوان یک دانش آموز بالغ مطالعه کرد و ده سال کار در یک کارگاه ریخته گری را گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She has a doctorate in metallurgy from the University of Utah.
[ترجمه گوگل]او دارای دکترای متالورژی از دانشگاه یوتا است
[ترجمه ترگمان]او دکترای خود را در رشته متالورژی از دانشگاه یوتا دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Two years of study, postwar, mining and metallurgy, with a wife to encourage him.
[ترجمه گوگل]دو سال تحصیل، پس از جنگ، معدن و متالورژی، با یک همسر برای تشویق او
[ترجمه ترگمان]دو سال مطالعه، پس از جنگ، استخراج معدن و متالورژی، با همسری که او را تشویق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They covered every imaginable subject from metallurgy to medicine, from good building techniques to good manners.
[ترجمه گوگل]آنها هر موضوع قابل تصوری از متالورژی گرفته تا پزشکی، از تکنیک های خوب ساختمان سازی تا آداب خوب را پوشش دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها هر موضوع قابل تصور را از متالورژی گرفته تا پزشکی، از تکنیک های ساختمانی خوب گرفته تا رفتار خوب، پوشش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Kharkov was a major centre for metallurgy, chemical, and machine-building plants.
[ترجمه گوگل]خارکف مرکز اصلی کارخانه های متالورژی، شیمیایی و ماشین سازی بود
[ترجمه ترگمان]Kharkov مرکزی بزرگ برای کارخانه های متالوژی، شیمیایی، و ساخت ماشین آلات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Institute of Mining and Metallurgy estimates that some 400 jobs could be created by the recent exploration successes.
[ترجمه گوگل]موسسه معدن و متالورژی تخمین می زند که با موفقیت های اخیر اکتشاف، حدود 400 شغل ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]انستیتو معدن و متالورژی برآورد می کند که حدود ۴۰۰ شغل را می توان با موفقیت های اخیر اکتشاف ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the evenings he studied metallurgy and mathematics until the age of twenty-two.
[ترجمه گوگل]عصرها تا بیست و دو سالگی متالورژی و ریاضیات می خواند
[ترجمه ترگمان]عصرها، تا سن بیست و دو سالگی در رشته متالورژی و ریاضیات مطالعه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He taught courses in engineering and metallurgy.
[ترجمه گوگل]او دروس مهندسی و متالورژی را تدریس می کرد
[ترجمه ترگمان]او دوره های مهندسی و متالورژی را تدریس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The invention belongs to the metallurgy field and in particular relates to a method for smelting medium ferrovanadium.
[ترجمه گوگل]این اختراع مربوط به رشته متالورژی است و به طور خاص به روشی برای ذوب فروونادیوم محیطی مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]این اختراع به زمین متالورژی تعلق دارد و به طور خاص به روشی برای تصفیه ذوب فلزات مربوط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There are four main technological methods: powder metallurgy, liquid infiltration squeeze casting and compocasting.
[ترجمه گوگل]چهار روش تکنولوژیکی اصلی وجود دارد: متالورژی پودر، ریخته گری فشاری با نفوذ مایع و کمپوستینگ
[ترجمه ترگمان]چهار روش تکنولوژیکی اصلی وجود دارد: متالورژی پودر، نفوذ مایع، ریخته گری و compocasting
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Then the powder metallurgy gear is compared with gear made of alloy cast iron.
[ترجمه گوگل]سپس چرخ دنده متالورژی پودر با دنده ساخته شده از چدن آلیاژی مقایسه می شود
[ترجمه ترگمان]سپس لوازم متالوژی پودر با لوازم ساخته شده از چدن مقایسه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Therefore, blacksmith, coppersmith, silversmith and metallurgy industry are respected Lao Tzu - Lao for the founder.
[ترجمه گوگل]بنابراین، آهنگر، مسگری، نقره‌سازی و صنعت متالورژی لائوتسه - لائوس برای مؤسس محترم است
[ترجمه ترگمان]از این رو، آهنگر، coppersmith، نقره و صنعت متالورژی، به خاطر بنیانگذار، به Lao Tzu و Lao احترام می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Use: Used in the powder metallurgy of oil - contained bearings and mechanical structure parts.
[ترجمه گوگل]استفاده: در متالورژی پودر روغن - یاتاقان ها و قطعات ساختار مکانیکی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]استفاده: به کار گرفته شده در متالوژی پودر و قطعات ساختار مکانیکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He also published papers on social topics and had a great interest in historical metallurgy.
[ترجمه گوگل]او همچنین مقالاتی در مورد موضوعات اجتماعی منتشر کرد و علاقه زیادی به متالورژی تاریخی داشت
[ترجمه ترگمان]او همچنین مقالاتی را در زمینه موضوعات اجتماعی منتشر کرد و علاقه زیادی به متالوژی تاریخی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In 1943 he was appointed lecturer and then Professor of Physical Metallurgy in 194
[ترجمه گوگل]در سال 1943 به عنوان مدرس و سپس استاد متالورژی فیزیکی در سال 194 منصوب شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۴۳ او به سمت مدرس منصوب شد و سپس پروفسور of فیزیکی در ۱۹۴ (۱۹۴)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فلزکاری (اسم)
metallurgy, metalwork

فلزگری (اسم)
metallurgy

فن استخراج و ذوب فلزات (اسم)
metallurgy

فلزسازی (اسم)
metallurgy

تخصصی

[شیمی] فلزکارى، فلزگرى، متالورژى
[ریاضیات] فلزکاری، متالورژی

انگلیسی به انگلیسی

• technique or science of separating metals from their ores; technique of creating combinations of metals; method of heating and working with metal
metallurgy is the scientific study of the properties and uses of metals.

پیشنهاد کاربران

بپرس