metacognition

انگلیسی به انگلیسی

• awareness of one's own cognition

پیشنهاد کاربران

### **فراشناخت ( Metacognition ) : تعریف و اهمیت**
**فراشناخت** به فرآیند آگاهی و کنترل بر تفکر خود اشاره دارد. این مفهوم شامل توانایی درک، نظارت، و تنظیم فرآیندهای شناختی مانند یادگیری، حافظه، و تصمیم گیری است. به عبارتی، فراشناخت به معنای "تفکر درباره تفکر" است.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
### **مولفه های اصلی فراشناخت**
1. **آگاهی شناختی**: دانستن اینکه چه می دانید و چه نمی دانید.
2. **نظارت شناختی**: ارزیابی عملکرد ذهنی خود در انجام وظایف مختلف.
3. **تنظیم شناختی**: اتخاذ استراتژی هایی برای بهبود یادگیری یا حل مسئله.
- - -
### **اهمیت فراشناخت**
- **بهبود یادگیری**: فراشناخت به افراد کمک می کند تا نقاط ضعف خود را شناسایی کرده و روش های مؤثرتری برای یادگیری انتخاب کنند.
- **تصمیم گیری بهتر**: با نظارت بر تفکر، افراد می توانند تصمیمات منطقی تر و آگاهانه تر بگیرند.
- **حل مسئله مؤثرتر**: توانایی تنظیم فرآیندهای شناختی به حل مسائل پیچیده کمک می کند.
- - -
### **کاربردهای فراشناخت**
1. **آموزش**: دانش آموزان با استفاده از تکنیک های فراشناختی می توانند عملکرد تحصیلی خود را بهبود دهند.
2. **روان شناسی**: درمانگران از فراشناخت برای کمک به بیماران در مدیریت افکار منفی استفاده می کنند.
3. **مدیریت و کسب وکار**: مدیران با استفاده از فراشناخت می توانند تصمیمات استراتژیک تری اتخاذ کنند.
- - -
### **نمونه ای از فراشناخت**
فرض کنید در حال مطالعه برای یک آزمون هستید. اگر متوجه شوید که یک موضوع خاص را خوب نمی فهمید، ممکن است تصمیم بگیرید زمان بیشتری را صرف آن کنید یا روش مطالعه خود را تغییر دهید. این فرآیند آگاهی از توانایی های خود و تنظیم استراتژی ها نمونه ای از فراشناخت است.
فراشناخت یکی از عوامل کلیدی در موفقیت فردی و حرفه ای است که با تقویت آن می توان توانایی های شناختی را به سطح بالاتری ارتقا داد.

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک prefix داریم به اسم meta
📌 این پیشوند، معادل "beyond" و "change" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این پیشوند را در خود داشته باشند، به "beyond" یا "change" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 metaphor: a figure of speech in which one thing is described as being ‘beyond’ or different from another
🔘 metamorphosis: a process of change in form or structure
🔘 metabolism: the process of chemical reactions that occur ‘beyond’ basic body functions
🔘 metaphysics: the branch of philosophy that deals with what is ‘beyond’ the physical
🔘 metadata: data that provides information about other data, essentially describing information that is ‘beyond’ the content
🔘 metacognition: thinking about one’s own thinking, or the process of ‘beyond’ simple thought
🔘 meta - analysis: a study of studies, analyzing the results of multiple research works, looking ‘beyond’ individual findings
🔘 metaverse: a collective virtual shared space that exists ‘beyond’ the physical world
🔘 metropolitan: relating to a large city that is often at the forefront of cultural change
🔘 metastasis: the spread of disease, especially cancer, ‘beyond’ the original site

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم cogn ( به صورت conn نیز نوشته می شود )
📌 این ریشه، معادل "learn" و "know" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "learn" یا "know" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 cognition: the process of "learning" and understanding
🔘 cognitive: related to "knowing" and thinking
🔘 recognize: to identify something previously "known"
🔘 incognito: in disguise, so as not to be "known"
🔘 cognizant: being "aware" or having "learned" something
🔘 precognition: "knowing" something before it happens
🔘 metacognition: "knowing" or being aware of one’s own thought process
🔘 cognizable: able to be "known" or recognized
🔘 cognizance: awareness or "knowledge" of something
🔘 unrecognizable: not able to be "known" or identified
🔘 reconnaissance: an exploratory mission to "learn" information
🔘 cognomen: a distinguishing "name" one is "known" by
🔘 countercognition: "knowing" something contrary to existing beliefs
🔘 cognoscenti: people who "know" a lot about a particular subject

فراخودآگاهی، فراخودشناختی
شناخت عمیق خویشتن
دانستنِ دانستن
آگاهی از شناخت خویش؛
فراشناخت
شناخت فرایند شناخت را فرا شناخت گوییم

- تفکر درباره ی تفکر
- دانستنِ دانستن
فراشناختی زمان اتفاق می افتد که ذهن مسئولِ نظارت و جهت دهی بر روی فرآیندها و کارکردهای خودش است.
metacognition=
thinking about one’s own thinking
"فکر کردن در باره تفکر خود شخص"
cognition هم " فعالیت ذهنی برای افزایش دانش و فهم"
فراشناخت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس