metabolically

جمله های نمونه

1. They just power down, metabolically speaking, and then wait until the coast is clear (of antibiotics) to come back to life.
[ترجمه گوگل]آنها فقط از نظر متابولیکی خاموش می شوند و سپس منتظر می مانند تا ساحل (از آنتی بیوتیک ها) پاک شود تا دوباره زنده شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط قدرت دارند، metabolically صحبت می کنند و بعد صبر می کنند تا ساحل صاف شود (آنتی بیوتیک ها)تا به زندگی باز گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Ova, on the other hand, are very precious, metabolically expensive, and can not be replenished (a woman is born with all the eggs she'll ever have).
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، تخمک ها بسیار گرانبها هستند، از نظر متابولیک گران هستند و نمی توان آنها را دوباره پر کرد (یک زن با تمام تخمک هایی که تا به حال خواهد داشت متولد می شود)
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، ova بسیار با ارزش است، بسیار گران قیمت است، و نمی تواند جایگزین شود (یک زن با تمام تخم های خود به دنیا آمده است)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Intact skin is a highly complex, metabolically active organ.
[ترجمه گوگل]پوست دست نخورده یک اندام بسیار پیچیده و از نظر متابولیک فعال است
[ترجمه ترگمان]پوست Intact یک اندام بسیار پیچیده و پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A Caveat: Are metabolically healthy obese individuals REALLY healthy?
[ترجمه گوگل]یک هشدار: آیا افراد چاق سالم از نظر متابولیکی واقعا سالم هستند؟
[ترجمه ترگمان]A: آیا افراد چاق و سالم واقعا سالم هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Both insulin resistance and fat-marbled muscles are metabolically unhealthy conditions that can be precursors of diabetes.
[ترجمه گوگل]هم مقاومت به انسولین و هم ماهیچه های مرمری چربی از نظر متابولیکی شرایط ناسالمی هستند که می توانند پیش ساز دیابت باشند
[ترجمه ترگمان]هم مقاومت انسولین و هم ماهیچه های marbled دارای شرایط ناسالم هستند که می توانند مواد اولیه دیابت باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They just power down, metabolically speaking, and then wait until the coast is clear (of antibiotics) to come back to life. Which is why the poor patient just can't seem to clear the infection.
[ترجمه گوگل]آنها فقط از نظر متابولیکی خاموش می شوند و سپس منتظر می مانند تا ساحل (از آنتی بیوتیک ها) پاک شود تا دوباره زنده شوند به همین دلیل است که به نظر می رسد بیمار بیچاره نمی تواند عفونت را پاک کند
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط قدرت دارند، metabolically صحبت می کنند و بعد صبر می کنند تا ساحل صاف شود (آنتی بیوتیک ها)تا به زندگی باز گردند به همین دلیل است که بیمار بیچاره به نظر نمی رسد که عفونت را پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These more metabolically active reptiles, which could survive the harsh interior regions of Pangaea, became the dominant land animals of the late Permian.
[ترجمه گوگل]این خزندگان فعال‌تر از نظر متابولیسمی، که می‌توانستند در مناطق خشن داخلی پانگه آ جان سالم به در ببرند، به حیوانات خشکی غالب پرمین اواخر تبدیل شدند
[ترجمه ترگمان]این خزندگان پر جنب و جوش بیشتر که می توانستند از مناطق خشن داخلی of جان سالم به در ببرند، تبدیل به حیوانات سرزمین اصلی of شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Protein –100% metabolically available; all 22 amino acids, including the that are essential for the complete metabolism and function of protein.
[ترجمه گوگل]پروتئین - 100٪ در دسترس متابولیک؛ تمام 22 اسید آمینه، از جمله اسیدهای آمینه که برای متابولیسم کامل و عملکرد پروتئین ضروری هستند
[ترجمه ترگمان]پروتیین ۱۰۰ % metabolically موجود است؛ ۲۲ آمینو اسید، از جمله اسیده ای آمینه برای متابولیسم کامل و عملکرد پروتیین ضروری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rock calls it "metabolically expensive".
[ترجمه گوگل]راک آن را "متابولیک گران" می نامد
[ترجمه ترگمان]راک آن را \"بسیار گران\" می نامد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Japanese sumo wrestlers are often used as a popular example of metabolically healthy obese.
[ترجمه گوگل]کشتی گیران سومو ژاپنی اغلب به عنوان نمونه محبوب چاق سالم از نظر متابولیک استفاده می شوند
[ترجمه ترگمان]کشتی گیران ژاپنی اغلب به عنوان یک نمونه محبوب از چاقی سالم استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Chronic and recurrent infections often occur when bacteria shut down and become metabolically dormant.
[ترجمه گوگل]عفونت‌های مزمن و مکرر اغلب زمانی اتفاق می‌افتند که باکتری‌ها از بین می‌روند و از نظر متابولیکی غیرفعال می‌شوند
[ترجمه ترگمان]عفونت های مزمن و مکرر اغلب زمانی رخ می دهند که باکتری ها خاموش می شوند و به خواب راکد تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That's runner-speak for "hitting the wall, " which is what happens when a long-distance runner runs out of gas, metabolically speaking.
[ترجمه گوگل]این همان کلمه دونده برای "کوبیدن به دیوار" است، که وقتی گاز یک دونده مسافت طولانی تمام می شود، از نظر متابولیکی، اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]metabolically صحبت می کند که \"به دیوار برخورد می کند،\" که این چیزی است که وقتی یک دونده با فاصله بلند از گاز خارج می شود، metabolically صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And if we consider other, potentially more telling outcomes—such as mortality—will metabolically healthy obese individuals still be considered healthy?
[ترجمه گوگل]و اگر سایر پیامدهای بالقوه گویاتر - مانند مرگ و میر - را در نظر بگیریم، آیا افراد چاق سالم از نظر متابولیکی همچنان سالم در نظر گرفته می شوند؟
[ترجمه ترگمان]و اگر نظر دیگری را در نظر بگیریم - مانند مرگ و میر - مانند مرگ و میر - افراد چاق سالم هنوز سالم در نظر گرفته می شوند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thus, the high-temperature-loving microbes that swarm around deep-sea hydrothermal vents are often genetically and metabolically similar to the microbes in the hot springs of Yellowstone.
[ترجمه گوگل]بنابراین، میکروب های دوستدار دمای بالا که در اطراف دریچه های گرمابی اعماق دریا ازدحام می کنند، اغلب از نظر ژنتیکی و متابولیکی شبیه میکروب های چشمه های آب گرم یلوستون هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، میکروب های دوست دار دما که اطراف منافذ آب های عمیق دریا جمع می شوند اغلب به طور ژنتیکی و شبیه به میکروب های موجود در چشمه های آب گرم of هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (physiology, chemistry) by or of the metabolic system (process by which food is broken down in the body to create energy)

پیشنهاد کاربران

بپرس