🔸 معادل فارسی: 
حقیقت آشفته / واقعیت ناخوشایند / حقیقت پیچیده و دردناک
در زبان محاوره ای تخصصی:
اون بخش از واقعیت که قشنگ نیست، ولی واقعی و مهمه
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( روان شناختی – واقعیت های احساسی یا اخلاقی دشوار ) :**
اشاره به جنبه هایی از حقیقت که با احساسات متضاد، شرم، یا تعارض همراه اند
مثال: *The messy truth is that she loved him and resented him at the same time. *
حقیقت آشفته اینه که هم عاشقش بود، هم ازش دل خور.
2. ** ( فرهنگی/رسانه ای – روایت های غیرقابل سانسور ) :**
در رسانه یا هنر، به روایت هایی گفته می شود که پیچیدگی های انسانی را بی پرده نشان می دهند
مثال: *The documentary reveals the messy truth behind the glamorous industry. *
اون مستند واقعیت آشفتهٔ پشت صنعت پرزرق وبرق رو نشون می ده.
3. ** ( فلسفی – پذیرش واقعیت بدون فیلتر ) :**
در فلسفه زندگی، messy truth نماد صداقت بی پرده و پذیرش جنبه های تاریک یا متناقض واقعیت است
مثال: *Growth begins when we stop avoiding the messy truth of who we are. *
رشد از جایی شروع می شه که از واقعیت آشفته خودمون فرار نکنیم.
4. ** ( اجتماعی – واقعیت های ساختاری یا تاریخی ناراحت کننده ) :**
در تحلیل های اجتماعی، به حقایقی گفته می شود که با تبعیض، بی عدالتی، یا تاریخ دردناک گره خورده اند
مثال: *The messy truth about inequality is that it’s deeply embedded in our systems. *
واقعیت آشفته نابرابری اینه که عمیقاً در ساختارهای ما ریشه داره.
5. ** ( استعاری – تضاد بین ظاهر و باطن ) :**
در زبان استعاری، به فاصله بین آنچه دیده می شود و آنچه واقعاً هست اشاره دارد
مثال: *Behind every perfect photo is a messy truth no filter can hide. *
پشت هر عکس بی نقص، حقیقت آشفته ای هست که هیچ فیلتری نمی تونه پنهانش کنه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
uncomfortable truth – raw reality – inconvenient fact – emotional complexity – brutal honesty 
حقیقت آشفته / واقعیت ناخوشایند / حقیقت پیچیده و دردناک
در زبان محاوره ای تخصصی:
اون بخش از واقعیت که قشنگ نیست، ولی واقعی و مهمه
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( روان شناختی – واقعیت های احساسی یا اخلاقی دشوار ) :**
اشاره به جنبه هایی از حقیقت که با احساسات متضاد، شرم، یا تعارض همراه اند
مثال: *The messy truth is that she loved him and resented him at the same time. *
حقیقت آشفته اینه که هم عاشقش بود، هم ازش دل خور.
2. ** ( فرهنگی/رسانه ای – روایت های غیرقابل سانسور ) :**
در رسانه یا هنر، به روایت هایی گفته می شود که پیچیدگی های انسانی را بی پرده نشان می دهند
مثال: *The documentary reveals the messy truth behind the glamorous industry. *
اون مستند واقعیت آشفتهٔ پشت صنعت پرزرق وبرق رو نشون می ده.
3. ** ( فلسفی – پذیرش واقعیت بدون فیلتر ) :**
در فلسفه زندگی، messy truth نماد صداقت بی پرده و پذیرش جنبه های تاریک یا متناقض واقعیت است
مثال: *Growth begins when we stop avoiding the messy truth of who we are. *
رشد از جایی شروع می شه که از واقعیت آشفته خودمون فرار نکنیم.
4. ** ( اجتماعی – واقعیت های ساختاری یا تاریخی ناراحت کننده ) :**
در تحلیل های اجتماعی، به حقایقی گفته می شود که با تبعیض، بی عدالتی، یا تاریخ دردناک گره خورده اند
مثال: *The messy truth about inequality is that it’s deeply embedded in our systems. *
واقعیت آشفته نابرابری اینه که عمیقاً در ساختارهای ما ریشه داره.
5. ** ( استعاری – تضاد بین ظاهر و باطن ) :**
در زبان استعاری، به فاصله بین آنچه دیده می شود و آنچه واقعاً هست اشاره دارد
مثال: *Behind every perfect photo is a messy truth no filter can hide. *
پشت هر عکس بی نقص، حقیقت آشفته ای هست که هیچ فیلتری نمی تونه پنهانش کنه.
________________________________________
🔸 مترادف ها: