1. message received -- over
پیام دریافت شد -- تمام.
2. a message tinctured with hope
پیامی که از آن بوی امید می آمد
3. a message to be sent en clair
پیامی که به صورت غیر رمزی فرستاده می شود
4. christ's message of hope
پیام امیدبخش عیسی
5. my message to the generations yet unborn
پیام من به نسل هایی که هنوز زاده نشده اند
6. the message conveyed by her words. . .
پیامی که از کلمات او مستفاد می شد. . .
7. a ciphered message
پیام رمزی
8. a cryptic message
پیام مرموز
9. a misunderstood message
پیامی که درست درک نشده
10. a political message which will appeal to people of every estate
پیام سیاسی که خوشایند مردم کلیه ی طبقات خواهد بود
11. a radio message
پیام رادیویی
12. a secret message
پیام سری
13. a written message
پیام نوشتاری (کتبی)
14. an urgent message
پیام فوری
15. the president's message to congress
پیام رئیس جمهور به کنگره
16. the radio message was so garbled, i couldn't understand it at all
پیام رادیویی آنقدر در هم و برهم بود که اصلا آن را نفهمیدم.
17. their urgent message was delivered by a mounted courier
پیام فوری آنها توسط پیک اسب سوار تحویل داده شد.
18. get the message
(عامیانه) معنی اشاره یا پیام یا عملی را فهمیدن
19. i left a message with your secretary
پیامی نزد منشی شما گذاشتم.
20. please leave your message after the tone
لطفا پس از تک زنگ پیام خود را بگویید.
21. to carry a message
پیامی را رساندن
22. to tap a message with the fingers
بازدن انگشتان پیام فرستادن
23. we radioed the message to the general headquarters
پیام را با رادیو به ستاد کل مخابره کردیم.
24. a movie with a message
یک فیلم معنی دار
25. he panted out his message and collapsed
نفس زنان پیام خود را گفت و نقش بر زمین شد.
26. i received their coded message
پیام رمزی آنها را دریافت کردم.
27. the servant gave his master's message
نوکر پیام اربابش را رساند.
28. if i'm not in, leave a message at the hotel dask
اگر نبودم در دفتر هتل پیام بگذارید.
29. They must radiocast the message at once.
[ترجمه ⚡Blast⚡] آنها باید فورا پیام را دریافت و پخش کنند|
[ترجمه گوگل]آنها باید پیام را فورا پخش کنند[ترجمه ترگمان]باید فورا این پیام را دریافت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. The answering machine bleeped and I left my message.
[ترجمه الهام] وقتی بوق پیغامگیر تلفن به صدا درآمد من پیامم را گذاشتم|
[ترجمه گوگل]پیغام گیر زنگ زد و من پیاممو گذاشتم[ترجمه ترگمان]دستگاه پیغام گیر کرد و من پیغامم رو جا گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید