mesomorphic


(وابسته به حد فاصل میان آبگونگی و بلورگونگی) میان گونه، ستبرتن

جمله های نمونه

1. All compounds only exhibit a nematic phase. Their mesomorphic properties and fluoro-substituents effect were studied in detail.
[ترجمه گوگل]همه ترکیبات فقط یک فاز نماتیک را نشان می دهند خواص مزومورفیک و اثر فلوئورو-جایگزین‌کننده‌ها به تفصیل مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]همه ترکیبات تنها یک فاز نماتیک را نشان می دهند ویژگی های mesomorphic و اثر fluoro - جانشین به طور دقیق مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A terminal end hydrogen atom will greatly damage mesomorphic properties, especially smectic C phase.
[ترجمه گوگل]یک اتم هیدروژن انتهایی تا حد زیادی به خواص مزومورفیک، به ویژه فاز اسمکتیک C آسیب می رساند
[ترجمه ترگمان]یک پایانه هیدروژن با پایانه به شدت به ویژگی های mesomorphic، به خصوص فاز سمتیک C آسیب خواهد رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A kind of novel mesomorphic monomer 4 - benzyloxyl biphenyl methacrylate and its homopolymer were synthesized with 4 - hydroxy - 4' - benzyloxyl biphenyl as reactant.
[ترجمه گوگل]نوعی مونومر مزومورف جدید 4 - بنزیلوکسیل بی فنیل متاکریلات و هموپلیمر آن با 4 - هیدروکسی - 4' - بنزیلوکسیل بی فنیل به عنوان واکنش دهنده سنتز شد
[ترجمه ترگمان]یک نوع از monomer mesomorphic benzyloxyl ۴ و homopolymer آن با ۴ - هیدروکسی - ۴ - benzyloxyl بای بعنوان واکنش دهنده سنتز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The mesomorphic behavior of these polymers was characterized by a polarizing microscope, a DSC instrument and a X-ray diffractometer.
[ترجمه گوگل]رفتار مزومورفیک این پلیمرها با میکروسکوپ پلاریزه کننده، ابزار DSC و پراش اشعه ایکس مشخص شد
[ترجمه ترگمان]رفتار mesomorphic این پلیمرها توسط میکروسکوپ قطبی، یک ابزار DSC و یک diffractometer اشعه ایکس مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their structures were determined by IR, NMR and MS. The phase transition temperatures were measured by DSC, mesomorphic textures were recognized by polarized microscopy.
[ترجمه گوگل]ساختار آنها توسط IR، NMR و MS تعیین شد دمای انتقال فاز توسط DSC اندازه‌گیری شد، بافت‌های مزومورف با میکروسکوپ پلاریزه شناسایی شدند
[ترجمه ترگمان]ساختار آن ها توسط DSC، NMR و MS تعیین شد دمای انتقال فاز توسط DSC اندازه گیری شد، mesomorphic textures توسط میکروسکوپ قطبی تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was found that the ligand and complex of polymers are thermotropic nematic liquid crystals with wide mesomorphic temperature range.
[ترجمه گوگل]مشخص شد که لیگاند و کمپلکس پلیمرها کریستال‌های مایع نماتیک گرماگرد با دامنه دمای مزومورفیک وسیع هستند
[ترجمه ترگمان]مشاهده شد که لیگاند و کمپلکس پلیمر، بلوره ای مایع nematic با محدوده دمایی گسترده mesomorphic هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Results: The Hah boys were superior in endomorphic espect, the Han girls were superior in ectomophic espect and the Korean adolescents were superior in mesomorphic espect, respectively.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: پسران هاه از نظر اندومورفیک، دختران هان در بعد اکتوموفیک و نوجوانان کره‌ای به ترتیب از جنبه مزومورفیک برتر بودند
[ترجمه ترگمان]نتایج: پسران هان در endomorphic espect برتری داشتند، دختران هان در ectomophic espect برتری داشتند و نوجوانان کره ای به ترتیب در mesomorphic espect برتری داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Having a large skeletal structure and well - developed muscles; mesomorphic.
[ترجمه گوگل]داشتن ساختار اسکلتی بزرگ و ماهیچه های توسعه یافته مزومورفیک
[ترجمه ترگمان]داشتن یک ساختار اسکلتی بزرگ و ماهیچه های توسعه یافته، mesomorphic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The influence of the number of carbon atoms in flexible spacer on their mesomorphic state, clear temperature, phase-transition temperature is studied by using of DSC.
[ترجمه گوگل]تأثیر تعداد اتم‌های کربن در اسپیسر انعطاف‌پذیر بر حالت مزومورفیک، دمای شفاف، دمای انتقال فاز با استفاده از DSC مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]تاثیر تعداد اتم های کربن در فضا ی انعطاف پذیر در حالت mesomorphic، دمای واضح، دمای انتقال فاز با استفاده از DSC بررسی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was found that all copolyesters are thermotropic nematic liquid crystals with wide mesomorphic temperature range.
[ترجمه گوگل]مشخص شد که همه کوپلی استرها کریستال های مایع نماتیک گرماگرد با محدوده دمای مزومورفیک گسترده هستند
[ترجمه ترگمان]مشخص شد که همه copolyesters دارای بلوره ای مایع nematic با محدوده دمایی گسترده mesomorphic هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• having a strong and muscular body structure (psychology); pertaining to an intermediate state (physical chemistry)

پیشنهاد کاربران

میان گونه/ ستبرتن ( صفت ) : توصیف کننده تیپ بدنی که با ساختار اسکلتی و عضلانی به خوبی توسعه یافته و حالت ایستاده خوش بنیه مشخص می شود.

بپرس