mesolithic

/ˌmezəˈlɪθɪk//ˌmezəˈlɪθɪk/

معنی: میانسنگی
معانی دیگر: (وابسته به فرهنگ ماقبل تاریخ مردم حدود 10 هزار تا 8 هزار سال پیش) میان سنگی، وابسته بدوره بین عصر حجر قدیم وجدید

جمله های نمونه

1. The site dates back to the Mesolithic (Middle Stone Age) Period when the English Channel didn't exist.
[ترجمه گوگل]قدمت این سایت به دوره میان سنگی (عصر حجر میانه) برمی گردد، زمانی که کانال مانش وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]این سایت به دوران Mesolithic (عصر حجر)باز می گردد که کانال انگلیس وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the Mesolithic, for the climate was cool and dry, the Taihu plain was covered with forests and grasslands with scarce lakes and swamps.
[ترجمه گوگل]در دوران میان سنگی، از آنجایی که آب و هوا خنک و خشک بود، دشت تایهو پوشیده از جنگل ها و مراتع با دریاچه ها و باتلاق های کمیاب بود
[ترجمه ترگمان]در the، برای آب و هوا خنک و خشک بود، جلگه Taihu پوشیده از جنگل ها و علفزارها با دریاچه های کمیاب و مرداب ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It further discusses the so-called Mesolithic problems of the Lingnan area.
[ترجمه گوگل]در ادامه در مورد مشکلات به اصطلاح میان سنگی منطقه Lingnan بحث می شود
[ترجمه ترگمان]همچنین در مورد مشکلات به اصطلاح Mesolithic منطقه Lingnan بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For the first time they are bringing up sections of the Mesolithic village from the seabed and going through the sediments .
[ترجمه گوگل]آنها برای اولین بار بخشهایی از دهکده میان سنگی را از بستر دریا بیرون آورده و از میان رسوبات عبور می کنند
[ترجمه ترگمان]برای اولین بار، آن ها بخش هایی از روستای Mesolithic را از بس تر دریا تشکیل می دهند و از رسوبات عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bow seems to have been invented in the late Paleolithic or early Mesolithic periods.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد کمان در اواخر پارینه سنگی یا اوایل میان سنگی اختراع شده باشد
[ترجمه ترگمان]کمان به نظر می رسد که در دوران پارینه سنگی قدیم یا دوره Mesolithic اختراع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We befriended each other when wolves were foraging around our Mesolithic camps for food, and our own ancestors quickly discovered that 'dogs' could help them track and hunt animals.
[ترجمه گوگل]زمانی که گرگ‌ها در اردوگاه‌های بین‌سنگی ما برای غذا جستجو می‌کردند، با یکدیگر دوست شدیم، و اجداد خودمان به سرعت متوجه شدند که «سگ‌ها» می‌توانند به آنها کمک کنند تا حیوانات را ردیابی و شکار کنند
[ترجمه ترگمان]وقتی گرگ ها به دنبال غذا می گشتند با هم دوست بودیم و اجداد خودمان به سرعت فهمیدند که سگ ها می توانند به آن ها کمک کنند و حیوانات شکار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The religions of archaic cultures - the cultures of the Paleolithic, Mesolithic, and Neolithic ages - are also referred to as primitive.
[ترجمه گوگل]از مذاهب فرهنگ‌های باستانی - فرهنگ‌های عصر پارینه سنگی، میان سنگی و نوسنگی - به عنوان ابتدایی یاد می‌شود
[ترجمه ترگمان]ادیان فرهنگ های کهن - فرهنگ های دوره پارینه سنگی، Mesolithic، و عصر حجر - نیز به عنوان primitive ابتدایی منسوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One of the oldest objects in the collection is this marble animal, possibly dating back some 000 years to the Mesolithic era.
[ترجمه گوگل]یکی از قدیمی‌ترین اشیای این مجموعه، این حیوان مرمری است که احتمالاً قدمت آن به 000 سال قبل از دوران میان سنگی می‌رسد
[ترجمه ترگمان]یکی از قدیمی ترین اشیا در این مجموعه، این حیوان مرمری است که احتمالا حدود ۰۰۰ سال قدمت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Neolithic followed the Paleolithic period (and in northwestern Europe the Mesolithic) and preceded the Bronze Age.
[ترجمه گوگل]نوسنگی پس از دوره پارینه سنگی (و در شمال غربی اروپا از میان سنگی) و قبل از عصر برنز بود
[ترجمه ترگمان]این دوره پس از دوره پارینه سنگی (و در شمال غربی اروپا)و پیش از عصر برنز رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

میان سنگی (صفت)
mesolithic

تخصصی

[زمین شناسی] دوران میانه سنگى، از 7000 تا 4500 سال قبل از میلاد

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to the time period following the paleolithic period

پیشنهاد کاربران

بپرس