mesial

/ˈmiːzjəl//ˈmiːzjəl/

وابسته به یا به سوی یا در وسط، میانی، منصف، اوسط

جمله های نمونه

1. It is difficult to upright the mesial tipping and over-erupted molars without extrusion with traditional orthodontic method.
[ترجمه گوگل]عمودی کردن نوک مزیال و دندان های آسیاب بیش از حد بیرون زده بدون اکستروژن با روش سنتی ارتودنسی دشوار است
[ترجمه ترگمان]صاف کردن آسیاب بادی با استفاده از روش orthodontic سنتی دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The mesial is the surfaces of the tooth that faces toward the front or midline of the mouth.
[ترجمه گوگل]مزیال سطوحی از دندان است که به سمت جلو یا خط وسط دهان است
[ترجمه ترگمان]The سطوح دندان است که به سمت جلو یا لبه دهان حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. EI values were computed in mesial and lateral structures of the temporal lobe in a group of 17 patients with mesial temporal lobe epilepsy (MTLE).
[ترجمه گوگل]مقادیر EI در ساختارهای مزیالی و جانبی لوب تمپورال در یک گروه 17 نفره از بیماران مبتلا به صرع لوب تمپورال مزیال (MTLE) محاسبه شد
[ترجمه ترگمان]EI در mesial و ساختارهای جانبی لوب گیجگاهی در گروهی از ۱۷ بیمار مبتلا به صرع لوب گیجگاهی (mtle)محاسبه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mesial portion of the mandibular canal wall was not intact.
[ترجمه گوگل]بخش مزیال دیواره کانال فک پایین سالم نبود
[ترجمه ترگمان]قسمت Mesial از دیواره مجرای آرواره زیرین سالم نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To study the mechanism of tooth mesial migration with animal experiment.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه مکانیسم مهاجرت مزیال دندان با آزمایش حیوانی
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه مکانیسم مهاجرت mesial با تجربه حیوانات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Results MBT appliance is better to control the mesial inclination of molars, the vertical movement and torque of anteriors.
[ترجمه گوگل]نتایج: دستگاه MBT برای کنترل شیب مزیالی مولرها، حرکت عمودی و گشتاور قدامی بهتر است
[ترجمه ترگمان]نتایج این دستگاه برای کنترل تمایل mesial دندان، حرکت عمودی و گشتاور of بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Method: 40 curved mesial - buccal canals in mandibular molars were selected and divided into two groups randomly.
[ترجمه گوگل]روش: 40 کانال مزیال - باکال خمیده در مولرهای فک پایین انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند
[ترجمه ترگمان]روش: ۴۰ کانال خمیده mesial - buccal در mandibular آسیاب selected انتخاب شدند و به دو گروه به صورت تصادفی تقسیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The preferential involvement of frontal lobe, cerebellum and mesial temporal areas may correspond to the selective language and speech deficits in DS children.
[ترجمه گوگل]درگیری ترجیحی لوب فرونتال، مخچه و نواحی گیجگاهی مزیال ممکن است با نقایص انتخابی زبان و گفتار در کودکان DS مطابقت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]مشارکت ترجیحی بخش های قدامی، مخچه و mesial ممکن است با اختلالات گفتاری و نقص گفتاری در کودکان DS مرتبط باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A similar technique to correct the mesial impaction of other molars was reported in this article. The resolutions of clinical problems while molar uprighting were also proposed.
[ترجمه گوگل]تکنیک مشابهی برای اصلاح نهفتگی مزیالی سایر مولرها در این مقاله گزارش شده است راه حل مشکلات بالینی در حین ایستادن مولر نیز پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]یک روش مشابه برای اصلاح impaction mesial دندان دیگر در این مقاله گزارش شده است The مشکلات بالینی در حالی که uprighting مولی نیز پیشنهاد شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The heart is mesial to the lungs.
[ترجمه گوگل]قلب نسبت به ریه ها مزیال است
[ترجمه ترگمان]قلب به ریه ها فشار می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To analysis the clinical traits of mesial frontal epilepsy.
[ترجمه گوگل]هدف: تجزیه و تحلیل صفات بالینی صرع فرونتال مزیال
[ترجمه ترگمان]هدف تحلیل ویژگی های بالینی صرع لوب پیشانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The mesial prefrontal cortex is thought to be important to social and other behavior and emotions.
[ترجمه گوگل]تصور می شود که قشر پیش پیشانی مزیال برای رفتارها و احساسات اجتماعی و دیگر مهم است
[ترجمه ترگمان]تصور می شود که قشر پیش پیشانی mesial برای رفتار و عواطف دیگر مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective: To analyze the clinical features and surgical role of low-grade gliomas of mesial temporal lobe.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ویژگی‌های بالینی و نقش جراحی گلیوم‌های با درجه پایین لوب تمپورال مزیال
[ترجمه ترگمان]هدف: تحلیل ویژگی های بالینی و نقش جراحی of درجه پایین لوب گیجگاهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This creates a composite tunnel that is open only on the mesial .
[ترجمه گوگل]این یک تونل ترکیبی ایجاد می کند که فقط روی مزیال باز است
[ترجمه ترگمان]این یک تونل ترکیبی ایجاد می کند که فقط روی the باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Specifically, they found autistic children had 79 percent more neurons in the dorsolateral prefrontal cortex and 29 percent more in the mesial prefrontal cortex than other kids.
[ترجمه گوگل]به طور خاص، آنها دریافتند که کودکان اوتیستیک 79 درصد بیشتر از سایر کودکان در قشر جلوی مغزی پشتی جانبی و 29 درصد بیشتر در قشر جلوی پیشانی مزیال نورون دارند
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، آن ها دریافتند که کودکان اوتیسمی ۷۹ درصد بیشتر در قشر پیش پیشانی dorsolateral و ۲۹ درصد بیشتر در قشر پیش پیشانی mesial نسبت به دیگر کودکان مبتلا شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[دندانپزشکی] میانی، وسطی، به سطحی (از پنج سطح دندان) که به خط وسط یا midline نزدیکتر است اطلاق می گردد.

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to the center of a body, medial; pertaining to or near the centerline of the dental arch (dentistry)

پیشنهاد کاربران

mesial ( پزشکی - دندان پزشکی )
واژه مصوب: نزدینه 1
تعریف: ویژگی هریک از اجزا یا شاخص های کالبدشناختی دهان و دندان، اعم از سطح، دیواره، دندانه، ناوک یا گوده، که نسبت به نقطۀ نظیرش به خط میانی نزدیک تر باشد

بپرس