meshes

جمله های نمونه

1. the meshes of a sieve
چشمه های غربال

2. a net with almost invisible meshes
یک تور که نخ های آن تقریبا غیرقابل رویت هستند

3. he got caught in the meshes of the big city
او در دام شهر بزرگ گرفتار شد.

پیشنهاد کاربران