mesentery

/ˈmesənteriː//ˈmesəntərɪ/

معنی: حاویه
معانی دیگر: (زیست شناسی) میان روده، روده بند، ماساریقا

جمله های نمونه

1. The donor's superior mesentery artery and coeliac artery were respectively anastomosed to donor's interior and exterior artery leading to common iliac artery was anastomosed to the recipient's aorta.
[ترجمه گوگل]شریان مزانتری فوقانی اهداکننده و شریان سلیاک به ترتیب به شریان داخلی اهداکننده و شریان خارجی منتهی به شریان ایلیاک مشترک به آئورت گیرنده آناستوموز شد
[ترجمه ترگمان]سرخرگ mesentery و شریان coeliac به ترتیب به سرخرگ داخلی و خارجی اهدا شد که منجر به رگ آئورت عمومی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. So controlling nephrohypertrophy, modifying GBM widening and inhibiting mesentery proliferation are the main mechanism of action.
[ترجمه گوگل]بنابراین کنترل نفروهیپرتروفی، اصلاح گشاد شدن GBM و مهار تکثیر مزانتر مکانیسم اصلی اثر است
[ترجمه ترگمان]بنابراین کنترل nephrohypertrophy، اصلاح gbm و مهار تکثیر mesentery، مکانیزم اصلی عمل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Did cheeper get mesentery lymph node how cure?
[ترجمه گوگل]آیا cheeper غدد لنفاوی مزانتری گرفت چگونه درمان می شود؟
[ترجمه ترگمان]سرطان غدد لنفاوی رو از کجا پیدا کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To study the meaning of change of mesentery as to the change of heart load.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه معنای تغییر مزانتر در مورد تغییر بار قلب
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه معنای تغییر of به عنوان تغییر بار قلب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Methods: 32 olefin slices of precancerosis mesentery treated by pregnancy hormone before an after, were detected the ER. PR of endometrium with the monoclonal antibody immunity histochemistry method.
[ترجمه گوگل]روش کار: 32 برش الفین از مزانتر پیش سرطانی تحت درمان با هورمون بارداری قبل از یک جلسه بعد، اورژانس تشخیص داده شد روابط عمومی اندومتر با روش هیستوشیمی ایمنی آنتی بادی مونوکلونال
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۳۲ برش olefin of mesentery که با هورمون pregnancy قبل از بعد از زایمان درمان شد، تشخیص داده شد بخش PR of با روش ضد آنتی بادی مونوکلونال histochemistry
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The numbers and sizes of mesentery lymph nodes of both groups and compared.
[ترجمه گوگل]تعداد و اندازه غدد لنفاوی مزانتری هر دو گروه و مقایسه شد
[ترجمه ترگمان]تعداد و اندازه های of لنفاوی در هر دو گروه مقایسه می شود و مقایسه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tuberculosis commonly involved the lymph nodes in the mesentery(7 7%), portacaval space(6 2%), hepatoduodenal ligament(5 9%), hepatogastric ligament (4 4%) and upper para-aortic region (4 4%).
[ترجمه گوگل]سل معمولاً غدد لنفاوی در مزانتر (7 7 %)، فضای پورتاکاوال ( 6 2 %)، رباط کبدی دوازدهه ( 5 9 %)، رباط کبدی معده ( 4 4 %) و ناحیه پارا آئورت فوقانی ( 4 4 %) را درگیر می کند
[ترجمه ترگمان]سل که عموما در the (۷ %)، portacaval space (۶ %)، رباط hepatoduodenal (۴ درصد)، رباط hepatogastric (۴ درصد)و ناحیه پارا - پارا (۴ درصد)دخیل بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the present study, rabbit mesentery was fixed in three different fixatives and stained with thionine and thionine-toluidine blue respectively in order to find a good method to display mast cells.
[ترجمه گوگل]در مطالعه حاضر، مزانتر خرگوش در سه فیکساتور مختلف تثبیت شد و به ترتیب با تیونین و تیونین تولویدین بلو رنگ آمیزی شد تا روش مناسبی برای نمایش ماست سل ها پیدا شود
[ترجمه ترگمان]در مطالعه حاضر، mesentery خرگوش به ترتیب در سه fixatives مختلف و رنگ آمیزی شده با thionine و thionine - تولوئیدین برای یافتن روشی خوب برای نمایش سلول های دکل، ثابت و رنگ آمیزی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Paraduodenal hernias are thought to occur because of anomalies in fixation of the mesentery of the ascending or descending colon.
[ترجمه گوگل]تصور می شود که فتق پارادوئودنال به دلیل ناهنجاری در تثبیت مزانتر روده بزرگ صعودی یا نزولی رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]Paraduodenal hernias به دلیل بی قاعدگی ها در تثبیت the از colon صعودی یا پایین در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conclusion Danshen injection was effective in improving microcirculation disturbance of rat mesentery induced by adrenaline.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری تزریق دانشن در بهبود اختلال میکروسیرکولاسیون مزانتری موش صحرایی ناشی از آدرنالین مؤثر بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری تزریق Danshen در بهبود آشفتگی microcirculation موش mesentery ناشی از آدرنالین موثر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To explore the clinicopathologic features of spontaneous isolated fibromatosis of mesentery (SIFM) .
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ویژگی های بالینی آسیب شناسی فیبروماتوز جدا شده خودبخودی مزانتر (SIFM)
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی ویژگی های clinicopathologic of خودبه خودی (SIFM)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective:To introduce the significance of the body temperature keeping pad in intravital microscopy on rat mesentery.
[ترجمه گوگل]هدف: معرفی اهمیت پد نگهدارنده دمای بدن در میکروسکوپ داخل حیاتی بر روی مزانتر موش صحرایی
[ترجمه ترگمان]هدف: معرفی مفهوم دمای بدن که در میکروسکوپ intravital روی mesentery موش نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To measure the real time velocity of lymphatic flow in rat mesentery in vivo.
[ترجمه گوگل]هدف برای اندازه گیری سرعت زمان واقعی جریان لنفاوی در مزانتر موش در داخل بدن
[ترجمه ترگمان]هدف اندازه گیری سرعت زمان حقیقی جریان lymphatic در موش rat در in vivo
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حاویه (اسم)
mesentery

انگلیسی به انگلیسی

• membrane that attaches the intestines and their appendages to the back wall of the abdominal cavity (anatomy)

پیشنهاد کاربران

صفاق
بافتی پیوندی که اندام های درون حفره شکمی را سر جای خود نگه میدارد ( روده بند )

بپرس