1. the students' merrymaking was noisy and disorganized
شادی و پای کوبی دانشجویان پر سر و صدا و بهم ریخته بود.
2. a seven-day period of merrymaking
دوران هفت روزه ی جشن
3. But I'd had my fill of merrymaking and decided to stay put a while until my headache eased.
[ترجمه گوگل]اما من از شادی و نشاط پر شده بودم و تصمیم گرفتم مدتی در آنجا بمانم تا سردردم برطرف شود
[ترجمه ترگمان]اما من merrymaking را پر کرده بودم و تصمیم گرفته بودم مدتی بمانم تا سردردش قطع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما من merrymaking را پر کرده بودم و تصمیم گرفته بودم مدتی بمانم تا سردردش قطع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. When looking for merrymaking, be ready for safe practice please!
[ترجمه گوگل]هنگامی که به دنبال خوشگذرانی هستید، لطفاً برای تمرین ایمن آماده باشید!
[ترجمه ترگمان]پس از آن که برای تفریح و شادمانی نگاه کنید، لطفا برای تمرین ایمن آماده شوید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از آن که برای تفریح و شادمانی نگاه کنید، لطفا برای تمرین ایمن آماده شوید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A boisterous festivity or celebration; merrymaking. Often used in the plural.
[ترجمه گوگل]جشن یا جشن پر شور؛ شادی آفرینی اغلب به صورت جمع استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]جشن یا جشن پر سر و صدا؛ شادمانی اغلب به صورت جمع استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جشن یا جشن پر سر و صدا؛ شادمانی اغلب به صورت جمع استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Merrymaking and feasting just before Lent.
[ترجمه گوگل]درست قبل از روزه، شادی و ضیافت
[ترجمه ترگمان]درست قبل از عید پاک جشن و ضیافت برپا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]درست قبل از عید پاک جشن و ضیافت برپا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Boisterous, drunken merrymaking; a carousal.
[ترجمه گوگل]شادی پر شور و مستی؛ چرخ و فلک
[ترجمه ترگمان]boisterous، merrymaking، a،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]boisterous، merrymaking، a،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Once that's settled, you can afford to indulge in a little merrymaking.
[ترجمه گوگل]هنگامی که این مشکل حل شد، می توانید کمی شادی آفرینی کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی این قضیه فیصله پیدا کرد، تو می توانی یک تفریح کوچک را تحمل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی این قضیه فیصله پیدا کرد، تو می توانی یک تفریح کوچک را تحمل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But if the torture is to be compounded by organised mass merrymaking, life will soon become unendurable.
[ترجمه گوگل]اما اگر قرار باشد این شکنجه با شادی آفرینی دسته جمعی سازمان یافته ترکیب شود، زندگی به زودی غیرقابل تحمل خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اما اگر شکنجه با شادمانی دسته جمعی سازمان یافته ترکیب شود، زندگی به زودی تحمل ناپذیر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما اگر شکنجه با شادمانی دسته جمعی سازمان یافته ترکیب شود، زندگی به زودی تحمل ناپذیر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Christmas Eve, people dance and sing around Christmas tree merrymaking.
[ترجمه گوگل]در شب کریسمس، مردم در اطراف درخت کریسمس می رقصند و آواز می خوانند
[ترجمه ترگمان]شب کریسمس مردم برای جشن کریسمس آواز می خوانند و آواز می خوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شب کریسمس مردم برای جشن کریسمس آواز می خوانند و آواز می خوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید