merriment

/ˈmerəmənt//ˈmerɪmənt/

معنی: نشاط، خوشی، ابراز شادی
معانی دیگر: شادی، دلشادی، خوشدلی، شنگولی، (مهجور) مایه ی شادی

جمله های نمونه

1. to be overcome with merriment
از شادی در پوست خود نگنجیدن

2. Sounds of merriment came from the kitchen.
[ترجمه گوگل]صدای شادی از آشپزخانه می آمد
[ترجمه ترگمان]صدای خنده از آشپزخانه می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What calls for this merriment?
[ترجمه گوگل]چه چیزی به این شادی نیاز دارد؟
[ترجمه ترگمان]چه خبر خوشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Weeping with merriment, gleeful through and through, she never relaxed her grip.
[ترجمه گوگل]در حالی که با خوشحالی گریه می کرد، با خوشحالی تمام و کمال، او هرگز دستش را آرام نکرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که از شادی و شادی اشک می ریخت، او هرگز از چنگش رها نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her eyes twinkled with merriment.
[ترجمه گوگل]چشمانش از خوشحالی برق زد
[ترجمه ترگمان]چشمانش از شادی برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The drinking and merriment were not enough to take his mind off Dinah.
[ترجمه گوگل]مشروب نوشيدن و شادي آن قدر نبود كه ذهن او را از دينا دور كند
[ترجمه ترگمان]نوشیدن و خنده کافی نبود که او را از Dinah منصرف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What's all the merriment about?
[ترجمه گوگل]این همه شادی برای چیست؟
[ترجمه ترگمان]این کارا واسه چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her eyes sparkled with merriment.
[ترجمه گوگل]چشمانش از شادی برق می زد
[ترجمه ترگمان]چشمانش از شادی برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All the merriment had gone out of the day . He was disturbed, wretched, resentful.
[ترجمه گوگل]تمام شادی ها از روز گذشته بود او آشفته، بدبخت، رنجیده بود
[ترجمه ترگمان]همه شادی از روز پیش رخت بر بسته بود او آشفته و ناراحت و رنجیده خاطر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No world of light and merriment. No round of amusement.
[ترجمه گوگل]بدون دنیای نور و شادی بدون دور تفریح
[ترجمه ترگمان]هیچ دنیایی از نور و شادی نیست دور از تفریح نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Eventually, the church was successful in removing the merriment, lights and gifts from Saturnalia and transferring them to the celebration of a Christian Christmas.
[ترجمه گوگل]در نهایت، کلیسا در حذف شادی، چراغ ها و هدایا از Saturnalia و انتقال آنها به جشن کریسمس مسیحی موفق شد
[ترجمه ترگمان]سرانجام کلیسا در حذف شادی، چراغ ها و هدایا از Saturnalia و انتقال آن ها به جشن کریسمس مسیحیان موفق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Merriment is not a bad or degrading quality.
[ترجمه گوگل]شادی یک کیفیت بد یا تحقیرکننده نیست
[ترجمه ترگمان]merriment یک کیفیت بد یا تحقیر کننده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A sparkle of merriment or delight in the eye.
[ترجمه گوگل]درخششی از شادی یا لذت در چشم
[ترجمه ترگمان]برقی از شادی یا شادی در چشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Her escapades were a subject of merriment in the sorority house.
[ترجمه گوگل]فرارهای او موضوع شادی در خانه خانواده بود
[ترجمه ترگمان]escapades در این خانه پر از شادی و شادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His literary diction would give food for merriment to our elders behind his back, some of his high-flown phrases finding a permanent place in our family repertoire of witticisms.
[ترجمه گوگل]سخنان ادبی او به بزرگان ما در پشت سر او غذای شادی می بخشد، برخی از عبارات پر سر و صدا او جایگاهی دائمی در مجموعه شوخ طبعی های خانوادگی ما پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]در حالی که برخی از عبارات پر طمطراق او در مجموعه خانوادگی ما جای دائمی پیدا می کردند، لهجه ادبی او برای خنده ریش سفیدان ما غذا فراهم می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نشاط (اسم)
alacrity, esprit, vivacity, exhilaration, mirth, merriment, spree, hilarity, jazz, splore

خوشی (اسم)
fun, rejoicing, gaiety, glee, exhilaration, mirth, merriment, spree, solace, pleasure, delight, joy, enjoyment, gust, ball, frolic, festivity, gasser, jollification, consolation, joyfulness, gladness, jollity, merrymaking, lark, hilarity, jamboree, jocundity, pleasance, joyance, laverock

ابراز شادی (اسم)
merriment

انگلیسی به انگلیسی

• jolliness, happiness, cheerfulness
merriment means laughter; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

انگلیسی هابه اصطلاح معروف بگو وبخند merriment گویند.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : merriment
✅️ صفت ( adjective ) : merry
✅️ قید ( adverb ) : merrily

بپرس