mercurial

/mərˈkjʊriəl//mɜːˈkjʊərɪəl/

معنی: تند، چالاک، متغیر، متلون، سیمابی، جیوه دار
معانی دیگر: (m بزرگ) وابسته به عطارد یا تیر، وابسته به جیوه، ایجاد شده از جیوه، سیماب زاد، وابسته به مرکوری (یکی از خدایان اسطوره ی روم)، دارای زبان چرب و نرم، کلاش، اهل دوز و کلک، دزد صفت، تیزهوش و خوش صحبت، بی وفا، ناپایدار، بوالهوس، دمدمی مزاج

جمله های نمونه

1. She has a mercurial turn of conversation.
[ترجمه گوگل]او در مکالمه چرخشی دارد
[ترجمه ترگمان]اون یه مکالمه mercurial و mercurial داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was entertaining but unpredictable, with mercurial mood swings.
[ترجمه گوگل]او سرگرم کننده بود، اما غیرقابل پیش بینی، با نوسانات خلقی
[ترجمه ترگمان]او سرگرم کنندست، اما غیرقابل پیش بینی، با حال mercurial
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Emily's mercurial temperament made her difficult to live with.
[ترجمه Atefe] خلق و خوی مرکوری ( متلون، ناپایدار ) امیلی٬زندگی با او را سخت میکرد.
|
[ترجمه گوگل]خلق و خوی جیوه ای امیلی زندگی با او را دشوار می کرد
[ترجمه ترگمان]زندگی mercurial و mercurial امیلی او را سخت می کرد تا با او زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His mercurial and fickle temperament left him with few friends.
[ترجمه گوگل]خلق و خوی سخت و متزلزلش او را با دوستان کمی رها کرد
[ترجمه ترگمان]mercurial و fickle او را با چند دوست تنها گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Privately, Diamandopoulos, as mercurial as he is erudite, is said to have blown up at critics.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که دیاماندوپولوس به طور خصوصی، به همان اندازه که فاضل است، منتقدان را منفجر کرده است
[ترجمه ترگمان]به طور خصوصی، Diamandopoulos، به همان اندازه که او erudite است، گفته می شود که منتقدان را به باد انتقاد گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Its thickly wooded shores, pastoral rivers and mercurial weather draw naturalists and artists.
[ترجمه گوگل]سواحل پر درخت، رودخانه های مرتفع و آب و هوای تیره آن طبیعت گرایان و هنرمندان را به خود جلب می کند
[ترجمه ترگمان]آب های انبوه و انبوه آن، رودخانه ها و هواشناسی، naturalists و artists را ترسیم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nothing, no sign of our mercurial companion.
[ترجمه گوگل]هیچی، هیچ نشانی از همدم جیوه ای ما نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ اثری از companion mercurial نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is diverse, volatile, and mercurial.
[ترجمه گوگل]متنوع، فرار و جیوه ای است
[ترجمه ترگمان]آن متنوع، ناپایدار و دمدمی مزاج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Anyhow Mercurial Rev Paul, are you trying to tell us that we should change our official devil-worshipping policy?
[ترجمه گوگل]به هر حال مرکوریال کشیش پل، آیا می خواهید به ما بگویید که ما باید سیاست رسمی شیطان پرستی خود را تغییر دهیم؟
[ترجمه ترگمان]در هر حال، پل Rev پل، تو داری سعی می کنی به ما بگی که باید سیاست official رو عوض کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Indeed, anyone who does not master this mercurial context will be mastered by it.
[ترجمه گوگل]در واقع، هرکسی که بر این زمینه جیوه‌ای تسلط نداشته باشد، بر آن مسلط خواهد شد
[ترجمه ترگمان]در حقیقت هر کس که در این زمینه mercurial استاد نشود، بر آن مسلط خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If he was capable of such mercurial mood shifts, maybe my initial assessment of his innocence had been way off-beam.
[ترجمه گوگل]اگر او قادر به چنین تغییرات خلقی بود، شاید ارزیابی اولیه من از بی گناهی او بسیار دور از نور بود
[ترجمه ترگمان]اگر او قادر به انجام این کارها بود، شاید تشخیص اولیه من از بی گناهی او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Advertising is a mercurial business.
[ترجمه گوگل]تبلیغات یک تجارت بی ارزش است
[ترجمه ترگمان]تبلیغات کسب وکار mercurial است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Like Margarett, she was mercurial, an extrovert who was terribly shy, a courteous woman who shocked with her candor.
[ترجمه گوگل]او نیز مانند مارگارت، جیوه‌گرا بود، برون‌گرا که به‌شدت خجالتی بود، زنی مؤدب که با صراحتش شوکه می‌شد
[ترجمه ترگمان]مانند Margarett، mercurial بود، an که به طرز وحشتناکی خجالتی بود، زنی مودب و مودب که از صداقت او یکه خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Flamboyant, mercurial creatures, they had passionate wills of their own; they exercised a devious, seductive fascination.
[ترجمه گوگل]موجودات پر زرق و برق و جیوه، آنها اراده های پرشور خود را داشتند آنها شیفتگی فریبنده و فریبنده ای داشتند
[ترجمه ترگمان]Flamboyant، mercurial، آن ها اراده پرشور خود را داشتند؛ و fascination فریبنده و اغوا کننده داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تند (صفت)
caustic, abrupt, sudden, spicy, steep, fast, sharp, harsh, sour, tart, acrid, acrimonious, acute, hot, keen, quick, mercurial, brisk, heady, headlong, inflammable, rapid, tempestuous, snappy, peppery, arrowy, rattling, biting, nipping, bitter, virulent, rash, violent, intensive, discourteous, transient, crusty, pungent, hasty, racy, rath, rathe, mordacious, prestissimo, presto, snippy, temerarious, wing-footed

چالاک (صفت)
nifty, handy, smart, nimble, dexterous, adroit, deft, dextrous, mercurial, peppy, brisk, spry, nippy, pawky, sprightly, natty, frisky, prompt, lissom, lissome, lithesome

متغیر (صفت)
uncertain, angry, floating, erratic, mercurial, transitive, fitful, indignant, variable, changing, changeable, changed, shifty, checkered, vicissitudinous, unsteady

متلون (صفت)
erratic, mercurial, fickle, freakish, instable, particolored, particoloured, protean

سیمابی (صفت)
mercurial, silvern

جیوه دار (صفت)
mercurial

انگلیسی به انگلیسی

• of or in the metal mercury; fluid, quick; changeable
someone who is mercurial frequently changes their mind or mood without warning; a literary word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Prone to sudden changes in mood 🌪️
🔍 مترادف: Unpredictable, volatile
✅ مثال: Sarah’s mercurial personality made her hard to understand
:Meaning
someone who is mercurial frequently changes their mind or mood without warning
. e. g
Now, be warned. He's mercurial. One minute, your best friend, the next, you're a leper
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : mercury
✅️ صفت ( adjective ) : mercurial
✅️ قید ( adverb ) : _
بی ثبات - دمدمی مزاج
این Adj خاصیت جیوه mercury است.
در اساطیر رومی مرکوری خدای پیام رسان است که به چالاکی و تندپایی معروف بوده. او همتراز هرمس است.

بپرس