mercifully


ازروی بخشندگی، رحیمانه، کریمانه، ازروی شفقت

جمله های نمونه

1. The wait was mercifully brief, little more than an hour.
[ترجمه گوگل]انتظار بسیار کوتاه بود، کمی بیشتر از یک ساعت
[ترجمه ترگمان]انتظار خیلی کوتاه بود، کمی بیشتر از یک ساعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mercifully, I managed to stop the car just in time.
[ترجمه گوگل]خداروشکر، به موقع موفق شدم ماشین را متوقف کنم
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر، من درست بموقع اتومبیل را متوقف کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His acceptance speech was mercifully brief.
[ترجمه گوگل]سخنرانی پذیرش او بسیار کوتاه بود
[ترجمه ترگمان]طرز حرف زدنش خیلی مختصر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Most of the east coast remains mercifully untouched by tourism.
[ترجمه گوگل]بیشتر سواحل شرقی از نظر گردشگری دست نخورده باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]بخش اعظم سواحل شرقی از نظر گردشگری دست نخورده باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The play was very bad, but mercifully it was also short!
[ترجمه گوگل]نمایشنامه خیلی بد بود ولی حیف که کوتاه هم بود!
[ترجمه ترگمان]بازی خیلی بد بود، اما خوشبختانه باز هم کوتاه بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Official projections of the spread of Aids have mercifully been revised downwards .
[ترجمه گوگل]پیش‌بینی‌های رسمی از گسترش ایدز به طرز قابل توجهی به سمت پایین بازنگری شده است
[ترجمه ترگمان]پیش بینی های رسمی گسترش بیماری ایدز به سمت پایین اصلاح شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was a mercifully quick end for those condemned to die.
[ترجمه گوگل]برای کسانی که محکوم به مرگ بودند، این پایانی سریع بود
[ترجمه ترگمان]این یک پایان سریع برای کسانی بود که محکوم به مردن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The exhibition is informative, up to date, and mercifully free of gimmicks.
[ترجمه گوگل]این نمایشگاه آموزنده، به روز و بدون حقه است
[ترجمه ترگمان]این نمایشگاه اطلاع رسانی، تا به امروز، و خوشبختانه عاری از gimmicks است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mercifully, the writer leaves most of the physical horrors to our imagination.
[ترجمه گوگل]با مهربانی، نویسنده بیشتر وحشت‌های فیزیکی را به تخیل ما می‌سپارد
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر، نویسنده بیشتر وحشت های فیزیکی را به تخیل ما منتقل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mercifully some one arrived upon the scene to extricate him from the dilemma and assume the responsibility.
[ترجمه گوگل]با مهربانی شخصی به صحنه رسید تا او را از معضل خلاص کند و مسئولیت را بر عهده بگیرد
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه کسی به صحنه رسید تا او را از وضع دشوار خلاص کند و مسئولیت را به عهده بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Deaths from the disease are mercifully rare.
[ترجمه گوگل]مرگ و میر ناشی از این بیماری بسیار نادر است
[ترجمه ترگمان]Deaths از بیماری خیلی کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mercifully, this scene is set in some distant hazy future.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، این صحنه در آینده ای مه آلود می گذرد
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر، این صحنه در آینده ای دور و مه آلود قرار گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If, mercifully, I get pneumonia first, let it take its course.
[ترجمه گوگل]اگر، حیف، ابتدا به ذات الریه مبتلا شدم، بگذارید مسیر خود را طی کند
[ترجمه ترگمان]اگر خوشبختانه، من اول سینه پهلو می کنم، بگذار آن را قبول کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I pushed Wally into the elevator, and mercifully the door shut on us.
[ترجمه گوگل]والی را به داخل آسانسور هل دادم و با مهربانی در به روی ما بسته شد
[ترجمه ترگمان]من والی را به داخل آسانسور هل دادم و خوشبختانه در بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pityingly; compassionately; charitably; with mercy

پیشنهاد کاربران

۱. خوشبختانه ۲. با دل رحمی. با مهربانی
مثال:
Lower the wing of humility to them mercifully.
با مهربانی بال های تواضع و فروتنی را برای آنها فرود بیاور
�وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ �
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : mercy
✅️ صفت ( adjective ) : merciful / merciless
✅️ قید ( adverb ) : mercifully / mercilessly
کار خدا بود که
با اغماض
با مهربانی
از روی محبت
با بزرگواری
از روی بخشندگی
از روی گذشت
خوشبختانه
الحمدالله
شکر خدا
خوشبختانه

بپرس