mercantilist

/mərˈkæntələst//mərˈkæntələst/

طرفدار سیاست موازنه اقتصادی

جمله های نمونه

1. By bestowing gifts of monopoly and protection, mercantilist policies paralyzed the body politic.
[ترجمه گوگل]سیاست های مرکانتیلیستی با اعطای هدایای انحصار و حمایت، بدنه سیاست را فلج کرد
[ترجمه ترگمان]با اهدای هدایا و حمایت از انحصار و حمایت، سیاست mercantilist بدنه سیاسی را فلج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In mercantilist terms, the nation would benefit by the protection of mariners from the horrors of the Middle Passage.
[ترجمه گوگل]در اصطلاح مرکانتیلیستی، ملت از حمایت دریانوردان در برابر وحشت گذرگاه میانی سود می برد
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، ملت از حفاظت دریانوردان از وحشت گذر میانه بهره مند خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ricardo was not the first to challenge the mercantilist orthodoxy.
[ترجمه گوگل]ریکاردو اولین کسی نبود که ارتدوکس مرکانتیلیستی را به چالش کشید
[ترجمه ترگمان]ریکاردو نخستین کسی نبود که به آیین کاتولیک گروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. First, they measure China's mercantilist trade policies. A country that practices mercantilism strives to increase exports at the expense of its trading partners.
[ترجمه گوگل]اول، آنها سیاست های تجاری مرکانتیلیستی چین را می سنجند کشوری که مرکانتیلیسم را اعمال می کند، تلاش می کند تا صادرات را به قیمت شرکای تجاری خود افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]اول، آن ها سیاست های تجاری mercantilist چین را اندازه می گیرند کشوری که برای افزایش صادرات به هزینه شرکای تجاری خود تلاش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As for the English, even the most ardent mercantilist would rather they left viniculture to others.
[ترجمه گوگل]در مورد انگلیسی‌ها، حتی سرسخت‌ترین مرکانتیلیست‌ها ترجیح می‌دهند که انگورسازی را به دیگران بسپارند
[ترجمه ترگمان]در مورد انگلیسی ها، حتی the ardent ترجیح می دادند viniculture را به دیگران واگذار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was about economic mercantilist power, and the mode of operation of that international system was the balance of power-shifting alliances and patterns of loyalty.
[ترجمه گوگل]این در مورد قدرت مرکانتیلیستی اقتصادی بود، و نحوه عملکرد آن نظام بین‌المللی موازنه اتحادهای تغییر قدرت و الگوهای وفاداری بود
[ترجمه ترگمان]در مورد قدرت mercantilist اقتصادی بود، و حالت بهره برداری از آن نظام بین المللی تعادل اتحاد قدرت و الگوهای وفاداری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Instead, when a mercantilist China uses unfair trade practices to wage war on our manufacturing base, the American economy is the big loser.
[ترجمه گوگل]در عوض، وقتی یک چین مرکانتیلیست از شیوه‌های تجاری ناعادلانه برای به راه انداختن جنگ علیه پایه تولیدی ما استفاده می‌کند، اقتصاد آمریکا بازنده بزرگ است
[ترجمه ترگمان]در عوض، زمانی که یک mercantilist چین از شیوه های غیر منصفانه تجاری برای شروع جنگ در پایگاه تولیدی خود استفاده می کند، اقتصاد آمریکا بازنده بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is a rather mercantilist attitude to culture, but then it is only following a well-trodden path.
[ترجمه گوگل]این یک نگرش نسبتاً مرکانتیلیستی به فرهنگ است، اما پس از آن فقط مسیری را طی می کند که به خوبی پیموده شده است
[ترجمه ترگمان]این یک نگرش نسبتا mercantilist نسبت به فرهنگ است، اما بعد از آن یک مسیر خوب لگدمال شده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That type of mercantilist thinking —that exports (trade surpluses) are good and imports (trade deficits) bad —is at the heart of today's vitriolic attacks on China.
[ترجمه گوگل]این نوع تفکر مرکانتیلیستی - که صادرات (مازاد تجاری) خوب است و واردات (کسری تجاری) بد است - در قلب حملات شدید امروز به چین قرار دارد
[ترجمه ترگمان]این نوع تفکر mercantilist - که صادرات (مازاد تجاری)خوب است و واردات (کسری تجاری)بد است - در قلب حملات تند تند تند تند تند و تند اقتصادی چین به چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Like Germany, another structurally mercantilist powerhouse, Japan must generate demand at home.
[ترجمه گوگل]مانند آلمان، یکی دیگر از نیروگاه های ساختاری مرکانتیلیستی، ژاپن نیز باید در داخل کشور تقاضا ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]همانند آلمان، نیروگاه دیگری که از نظر ساختاری قوی است، ژاپن باید در خانه تقاضای تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They had broken decisively with the conventional wisdom of the traditionalist and mercantilist society.
[ترجمه گوگل]آنها به طور قاطع از خرد متعارف جامعه سنت گرا و مرکانتیلیست شکسته بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور قطع با حکمت متعارف سنت گرایان و جامعه mercantilist شکسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is economic nonsense to suggest that nations are engaged in a mercantilist fight to the death.
[ترجمه گوگل]این یک مزخرف اقتصادی است که بگوییم ملت ها درگیر یک مبارزه مرکانتیلیستی تا سر حد مرگ هستند
[ترجمه ترگمان]این nonsense اقتصادی است که نشان می دهد ملت ها درگیر نبرد mercantilist با مرگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The accumulation of gold and silver was the goal of every mercantilist, especially of the rulers of the newly emerging countries.
[ترجمه گوگل]انباشت طلا و نقره هدف هر مرکانتیلیست، به ویژه حاکمان کشورهای نوظهور بود
[ترجمه ترگمان]تجمع طلا و نقره، هدف هر mercantilist، به ویژه فرمانروایان کشورهای نوظهور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Western economists had seen yuan liberalization as a sign that China is abandoning its mercantilist policy in a step-by-step move towards a floating currency, which was expected to rise.
[ترجمه گوگل]اقتصاددانان غربی آزادسازی یوان را نشانه ای از کنار گذاشتن سیاست مرکانتیلیستی چین در حرکتی گام به گام به سوی ارز شناور می دانستند که انتظار می رفت این ارز افزایش یابد
[ترجمه ترگمان]اقتصاددانان غربی، لیبرال سازی یوان را به عنوان نشانه ای از اینکه چین سیاست mercantilist خود را در گامی به عقب به سمت یک واحد پول شناور رها می کند، که انتظار می رفت افزایش یابد، دیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس