mental state

جمله های نمونه

1. We're worried about his mental state.
[ترجمه مهشید] ما نگران وضعیت ذهنی او هستیم
|
[ترجمه گوگل]ما نگران وضعیت روحی او هستیم
[ترجمه ترگمان]ما نگران وضعیت روحی او هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The mental state that had created her psychosis was no longer present.
[ترجمه گوگل]حالت روانی که روان پریشی او را ایجاد کرده بود دیگر وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]حالت روحی که به وجود اورده بود، بیماری روانی او دیگر وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's not in a fit enough mental state to drive.
[ترجمه گوگل]او در وضعیت روحی کافی برای رانندگی نیست
[ترجمه ترگمان]اون به اندازه کافی وضعیت روانی نداره که بتونه رانندگی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. People could think what they liked about her mental state, as long as they didn't stand in her way.
[ترجمه گوگل]مردم می‌توانستند در مورد وضعیت روحی او چه چیزی را دوست دارند فکر کنند، به شرطی که مانعی برای او نکنند
[ترجمه ترگمان]مردم می توانستند فکر کنند که آن ها از وضع روحی او چه خوششان می آید، به شرطی که در راه خود ایستادگی نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What his mental state was, Giuliani had no idea.
[ترجمه گوگل]جولیانی نمی دانست وضعیت روحی او چگونه بود
[ترجمه ترگمان]چیزی که در وضعیت روانی او وجود داشت، هیچ تصوری نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But he was worried about the King's mental state, and to what this might lead.
[ترجمه گوگل]اما او نگران وضعیت روحی پادشاه و اینکه چه چیزی ممکن است منجر شود، بود
[ترجمه ترگمان]اما او نگران وضعیت ذهنی پادشاه بود و این که این موضوع چه چیزی ممکن است منجر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was his mental state which put the wind up the hospital staff.
[ترجمه گوگل]این وضعیت روحی او بود که باعث شد پرسنل بیمارستان به فکر فرو برود
[ترجمه ترگمان]این حالت ذهنی او بود که کارکنان بیمارستان را به باد انتقاد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Does their exceptional mental state determine both the quality of their performance and the vividness of their recollection of it?
[ترجمه گوگل]آیا وضعیت روحی استثنایی آنها هم کیفیت عملکرد آنها و هم روشن بودن یادآوری آنها را تعیین می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا حالت ذهنی استثنایی آن ها هم کیفیت عملکرد آن ها و شفافیت آن را تعیین می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As we fall asleep our mental state becomes somewhat unpredictable from such gross measures.
[ترجمه گوگل]همانطور که ما به خواب می رویم، وضعیت روانی ما تا حدودی از این اقدامات فاحش غیرقابل پیش بینی می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به خواب فرو می رویم، حالت ذهنی ما از چنین اقدامات ناخالص کمی غیرقابل پیش بینی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Body and mental state are two aspects of body indispensability, they are mutually to contact interaction.
[ترجمه گوگل]بدن و حالت روانی دو جنبه ضروری بدن هستند، آنها متقابل برای تماس هستند
[ترجمه ترگمان]بدن و حالت ذهنی دو جنبه از بلوغ بدن هستند که متقابلا به تعامل با یکدیگر می پردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Clear and definite the health standard that mental state educate the inside with work principle:Objectivity principle, development principle, difference principle etc.
[ترجمه گوگل]استاندارد بهداشتی را روشن و مشخص کنید که حالت روانی درون را با اصل کار تربیت می کند: اصل عینیت، اصل توسعه، اصل تفاوت و غیره
[ترجمه ترگمان]that: عینیت گرایی، اصل توسعه، اصل تفاوت و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A feeling is a simple and undecomposable mental state.
[ترجمه گوگل]احساس یک حالت روانی ساده و تجزیه ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]احساس یک حالت ذهنی ساده و ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The half-and-half mental state of sleep paralysis is often associated with a sense of creeping anxiety as well as strong visual, auditory, and even olfactory hallucinations.
[ترجمه گوگل]حالت روانی نیمه و نیمه فلج خواب اغلب با احساس اضطراب خزنده و همچنین توهمات بینایی، شنیداری و حتی بویایی قوی همراه است
[ترجمه ترگمان]حالت نیمه و نیمه ذهنی اختلال خواب اغلب با حس اضطراب خزنده، شنوایی قوی، شنیداری و حتی بویایی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Concerns about his mental state has prompted officials to deck out his cell with entertainment.
[ترجمه گوگل]نگرانی در مورد وضعیت روحی او مقامات را بر آن داشته تا سلول او را با سرگرمی تزئین کنند
[ترجمه ترگمان]نگرانی ها در مورد وضعیت ذهنی او باعث شده است تا مقامات با سرگرمی همراه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• emotional condition, mental condition

پیشنهاد کاربران

psychological and mental states
وضعیت های ذهنی و روانی
شرایط روحی
State of mind of a person
وضعیت روحی
She is always overthinking and crying for her boyfriend cheated on her
This cannot be good for her mental state
وضعیت روانی
وضعیت روحی

بپرس