### 🔸 معادل فارسی:
اختلال روانی / وضعیت سلامت روان / بیماری روانی
در زبان محاوره ای:
مشکل روحی، اختلال روان، وضعیت روانی خاص، بیماری اعصاب و روان
- - -
### 🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( پزشکی – اختلال بالینی ) :**
هر نوع وضعیت روانی که بر تفکر، احساس، رفتار یا عملکرد فرد تأثیر منفی می ذاره و ممکنه نیاز به درمان داشته باشه
> مثال: *Depression is a common mental health condition. *
> افسردگی یکی از اختلالات رایج روانیه.
2. ** ( فرهنگی – پذیرش اجتماعی ) :**
در فرهنگ مدرن، این اصطلاح به جای �بیماری روانی� استفاده می شه تا بار منفی و انگ اجتماعی رو کاهش بده
> مثال: *Talking openly about mental health conditions helps reduce stigma. *
> صحبت آزادانه درباره ی وضعیت های روانی به کاهش انگ اجتماعی کمک می کنه.
3. ** ( حقوقی – طبقه بندی رسمی ) :**
در اسناد پزشکی و قانونی، این اصطلاح برای دسته بندی اختلالات مثل اضطراب، افسردگی، شیزوفرنی، اختلال دوقطبی و غیره به کار می ره
> مثال: *He qualified for support due to a diagnosed mental health condition. *
> به خاطر تشخیص اختلال روانی، واجد حمایت شد.
- - -
### 🔸 مترادف ها:
**mental illness – psychological disorder – psychiatric condition – emotional disorder – behavioral health issue**
اختلال روانی / وضعیت سلامت روان / بیماری روانی
در زبان محاوره ای:
مشکل روحی، اختلال روان، وضعیت روانی خاص، بیماری اعصاب و روان
- - -
### 🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( پزشکی – اختلال بالینی ) :**
هر نوع وضعیت روانی که بر تفکر، احساس، رفتار یا عملکرد فرد تأثیر منفی می ذاره و ممکنه نیاز به درمان داشته باشه
> مثال: *Depression is a common mental health condition. *
> افسردگی یکی از اختلالات رایج روانیه.
2. ** ( فرهنگی – پذیرش اجتماعی ) :**
در فرهنگ مدرن، این اصطلاح به جای �بیماری روانی� استفاده می شه تا بار منفی و انگ اجتماعی رو کاهش بده
> مثال: *Talking openly about mental health conditions helps reduce stigma. *
> صحبت آزادانه درباره ی وضعیت های روانی به کاهش انگ اجتماعی کمک می کنه.
3. ** ( حقوقی – طبقه بندی رسمی ) :**
در اسناد پزشکی و قانونی، این اصطلاح برای دسته بندی اختلالات مثل اضطراب، افسردگی، شیزوفرنی، اختلال دوقطبی و غیره به کار می ره
> مثال: *He qualified for support due to a diagnosed mental health condition. *
> به خاطر تشخیص اختلال روانی، واجد حمایت شد.
- - -
### 🔸 مترادف ها: