mental age

/ˈmentəlˈeɪdʒ//ˈmentəleɪdʒ/

سن هوشی، رشد فکری، سن عقلی، سن عقلی he is twenty years old, but has the mental age of a five year old او بیست ساله است ولی سن عقل او به اندازهی یک بچهی پنج ساله است

جمله های نمونه

1. She is sixteen but has a mental age of five.
[ترجمه گوگل]او شانزده ساله است اما سن عقلی پنج ساله دارد
[ترجمه ترگمان]شانزده سال دارد، اما پنج سال دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Although Andrew is twenty-five, he has a mental age of six.
[ترجمه گوگل]اگرچه اندرو بیست و پنج ساله است، اما سن عقلی او شش سال است
[ترجمه ترگمان]هرچند آندره بیست و پنج ساله است، او در سن و سال دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She is sixteen years old but has a mental age of five.
[ترجمه گوگل]او شانزده ساله است اما سن عقلی پنج ساله دارد
[ترجمه ترگمان]شانزده سالش است، اما پنج سال دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Most of the boys' mental age is about eleven.
[ترجمه گوگل]بیشتر سن عقلی پسرها حدود یازده سال است
[ترجمه ترگمان]بیشتر سن ذهنی پسران حدود یازده سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With a mental age of six months, they suffered cerebral palsy from birth and were both wheelchair-bound.
[ترجمه گوگل]با سن عقلی شش ماهه، آنها از بدو تولد دچار فلج مغزی شدند و هر دو ویلچر بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها در مدت ۶ ماه دچار فلج مغزی شدند و هم اکنون هم از ویلچر استفاده کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Children with a mental age of 3 years and above can understand the principle and benefit from its use.
[ترجمه گوگل]کودکان با سن ذهنی 3 سال به بالا می توانند اصل را درک کنند و از استفاده از آن بهره ببرند
[ترجمه ترگمان]کودکان با سن ذهنی ۳ سال و بالا می توانند اصل و مزایای استفاده از آن را درک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A medical report estimated she had a mental age of seven years and nine months.
[ترجمه گوگل]یک گزارش پزشکی تخمین زده بود که او هفت سال و نه ماه سن عقلی داشت
[ترجمه ترگمان]یک گزارش پزشکی تخمین زده است که او هفت سال و نه ماه سن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A. . There are some people whose physical and mental age is a whole lot younger than their nominal age.
[ترجمه گوگل]آ برخی از افراد هستند که سن جسمی و ذهنی آنها بسیار کمتر از سن اسمی آنها است
[ترجمه ترگمان]آ برخی افراد وجود دارند که سن ذهنی و ذهنی آن ها بسیار کوچک تر از سن اسمی آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sarah is almost forty but has a mental age of sixteen.
[ترجمه گوگل]سارا تقریباً چهل ساله است اما سن عقلی شانزده ساله دارد
[ترجمه ترگمان]سارا تقریبا چهل سال دارد، اما یک عصر ذهنی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. How to find out the man's mental age in a moment?
[ترجمه گوگل]چگونه در یک لحظه به سن عقلی مرد پی ببریم؟
[ترجمه ترگمان]چگونه در یک لحظه به سن و سال آن مرد پی برد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An adult who has a mental age of child.
[ترجمه گوگل]بزرگسالی که سن عقلی کودک دارد
[ترجمه ترگمان]یک فرد بالغ که دارای یک سن ذهنی از فرزند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When they grew up, their mental age would still remain a level of child.
[ترجمه گوگل]وقتی آنها بزرگ شدند، سن ذهنی آنها همچنان در حد یک کودک باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]وقتی بزرگ شدند، سن ذهنی آن ها هنوز یک سطح از بچه باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She suffered brain damage from the car accident and regressed to the mental age of a five-year-old.
[ترجمه گوگل]او در تصادف رانندگی دچار آسیب مغزی شد و به سن عقلی یک کودک پنج ساله بازگشت
[ترجمه ترگمان]او آسیب مغزی ناشی از تصادف اتومبیل را تحمل کرد و به سن ذهنی یک کودک پنج ساله بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The most pathetic case was that of a middle-aged man with the mental age of a child of nine.
[ترجمه گوگل]رقت انگیزترین مورد مربوط به مردی میانسال با سن عقلی یک کودک 9 ساله بود
[ترجمه ترگمان]most مورد، مربوط به یک مرد میان سال با سن روحی یک کودک نه ساله بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[روانپزشکی] سن عقلی. این اصطلاح را آلفرد بینه معرفی کرد، که به سطح هوشی متوسط در یک سن خاص اطلاق می شود. بهره ی هوشی از تقسیم سن عقلی به سن زمانی ضربدر 100 بدست می آید. وقتی سن عقلی و سن زمانی برابر باشد بهره ی هوشی 100، یعنی متوسط است.

انگلیسی به انگلیسی

• mental development of an individual

پیشنهاد کاربران

معیاری از توانایی فرد در تفکر، درک و غیره، یا همان سطح رشد فکری فرد که با آزمون هوش اندازه گیری می شود.
رشد فکری
رشد عقلی
رشد هوشی
سن عقلی ( اسم ) : اندازه گیری بر اساس آزمون های هوش که رشد عقلانی فرد را نشان می دهد و معمولاً با داده های استاندارد شده برای یک سن تقویمی مقایسه می شود.
سن عقلی
رشد عقلی

بپرس