menshevik


(روسیه - از 1903 به بعد) جناح اقلیت حزب کارگران سوسیال دمکرات (در برابر: بلشویک یا جناح اکثریت این حزب)، منشویک، وابسته به منشویک ها، عضو حزب سوسیال دمکرات روسیه

جمله های نمونه

1. Part of the internationalism of the Menshevik Party and the left-wing Social Revolutionaries to join the ranks of the Bolsheviks.
[ترجمه گوگل]بخشی از انترناسیونالیسم حزب منشویک و سوسیال انقلابیون چپ برای پیوستن به صفوف بلشویک ها
[ترجمه ترگمان]بخشی از the (internationalism)حزب Menshevik و جناح چپ جناح چپ برای ملحق شدن به صفوف بلشویک ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bolsheviks in Lenin returned to Petrograd Menshevik support even before the adoption of the interim government's policy.
[ترجمه گوگل]بلشویک های لنین حتی قبل از اتخاذ سیاست دولت موقت به حمایت منشویک های پتروگراد بازگشتند
[ترجمه ترگمان]بلشویک ها در لنین به پتروگراد، حتی پیش از اتخاذ سیاست دولت موقت، به پتروگراد بازگشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the process of the revolution, both Menshevik and Social Revolutionary Party actively participated in the organization of Soviet.
[ترجمه گوگل]در جریان انقلاب، هم حزب منشویک و هم حزب سوسیال انقلابیون فعالانه در سازماندهی شوروی شرکت داشتند
[ترجمه ترگمان]در فرآیند انقلاب هم Menshevik و هم حزب انقلابی اجتماعی بطور فعال در سازمان اتحاد جماهیر شوروی شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nor do they deny the growing popularity of Bolshevik rather than Menshevik slogans and strategy in the pre-war years.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین منکر محبوبیت روزافزون شعارها و استراتژی بلشویکی به جای منشویک در سالهای قبل از جنگ نیستند
[ترجمه ترگمان]آن ها محبوبیت رو به رشد of را به جای شعارهای Menshevik و استراتژی در ساله ای پیش از جنگ، انکار نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the immediate pre-war period, the Bolsheviks' Pravda attracted much more support than the Menshevik organ, Luch.
[ترجمه گوگل]در دوره بلافاصله قبل از جنگ، پراودای بلشویک ها بیشتر از ارگان منشویک، لوچ، مورد حمایت قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]در دوره قبل از جنگ، بلشویک ها Pravda از اندام Menshevik، Luch، را به خود جلب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was in large measure in reaction to Lenin's position that the Mensheviks clarified their ideas.
[ترجمه گوگل]تا حد زیادی در واکنش به موضع لنین بود که منشویک ها عقاید خود را روشن کردند
[ترجمه ترگمان]در واکنش به موقعیت لنین که the عقاید خود را روشن ساخت، در مقیاسی بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the history of Marxism Party, the democratic centralism had been put forward firstly by the Menshevik Party.
[ترجمه گوگل]در تاریخ حزب مارکسیسم، سانترالیسم دموکراتیک ابتدا توسط حزب منشویک مطرح شده بود
[ترجمه ترگمان]در تاریخ حزب مارکسیسم، centralism دموکراتیک در ابتدا توسط حزب Menshevik مطرح شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the organs of the Party Central Committee member of the Assembly elections, they were only a small number of votes, known as the Menshevik .
[ترجمه گوگل]در اعضای کمیته مرکزی حزب در انتخابات مجلس، آنها فقط تعداد کمی از آرا بودند که به منشویک معروف بودند
[ترجمه ترگمان]در ارگان های عضو کمیته مرکزی انتخابات مجلس، آن ها تنها تعداد کمی از آرا به نام Menshevik بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Assembly elections in the central leadership organs, the support of the people in the majority of Lenin, saying (meaning the majority), such as a small number of votes, said Menshevik .
[ترجمه گوگل]انتخابات مجلس در ارگان های رهبری مرکزی، حمایت مردم در اکثریت لنین، گفتن (منظور اکثریت)، مانند تعداد کمی از آرا، منشویک گفت
[ترجمه ترگمان]Menshevik گفت: انتخابات مجلس در ارگان های رهبری مرکزی، حمایت مردم در اکثریت لنین، و می گوید (به معنای اکثریت)، مانند تعداد کمی از آرا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس