memorial

/məˈmɔːriəl//mɪˈmɔːrɪəl/

معنی: یادبود، عرضه داشت، یادگار، عریضه، لوحه یادبود، وابسته به حافظه
معانی دیگر: گرامیداشت، وابسته به یاد و خاطره و حافظه، یادی، یاددارانه، حافظه ای، یادآور، یادانداز، (دیپلماسی) یادداشت غیررسمی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: memorially (adv.)
• : تعریف: a ceremony, custom, or public structure to honor a dead person or past event.
مترادف: commemoration, monument
مشابه: cenotaph, funeral, homage, Kaddish, mausoleum, obituary, obsequies, shrine, testimonial, tombstone, tribute

- The city erected a memorial for the soldiers who had been killed.
[ترجمه گوگل] شهر یادبودی برای سربازانی که کشته شده بودند برپا کرد
[ترجمه ترگمان] این شهر بنای یادبودی برای سربازان کشته شده بنا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Hundreds of people attended the memorial for the slain police officer.
[ترجمه گوگل] صدها نفر در مراسم یادبود افسر پلیس کشته شده شرکت کردند
[ترجمه ترگمان] صدها نفر در مراسم یادبود افسر کشته شده پلیس شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. memorial stamps
تمبرهای یاد بود

2. a memorial building for our fallen soldiers
بنای یادبودی برای سربازان کشته شده ی ما

3. a memorial plaque for the war dead
لوحه ی یادبود کشتگان جنگ

4. the inscription of the names of the dead on the memorial tablet
حک نام کشته شدگان بر لوحه ی یادبود

5. This statue is a memorial to a great statesman.
[ترجمه گوگل]این مجسمه یادبود یک دولتمرد بزرگ است
[ترجمه ترگمان]این مجسمه یادبود یک سیاست مدار بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The war memorial was erected in 1950.
[ترجمه گوگل]بنای یادبود جنگ در سال 1950 برپا شد
[ترجمه ترگمان]بنای یادبود جنگ در سال ۱۹۵۰ ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The memorial to those who had died in the war unveiled in 194
[ترجمه گوگل]بنای یادبود کشته شدگان جنگ در سال 194 رونمایی شد
[ترجمه ترگمان]این بنای یادبود برای کسانی که در جنگ کشته شده بودند (۱۹۴)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The statue is a lasting memorial to those who died in the war.
[ترجمه گوگل]این مجسمه یادبودی ماندگار برای کسانی است که در جنگ جان باختند
[ترجمه ترگمان]این مجسمه یادبودی پایدار برای کسانی است که در جنگ کشته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is a memorial put up by the Duchess of Marlborough.
[ترجمه گوگل]این یادبودی است که توسط دوشس مارلبرو ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این یادگاری است که توسط داچس آو مارلبره گذاشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The memorial to those who had died in the war was unveiled in 1948 by the Queen.
[ترجمه گوگل]یادبود کسانی که در جنگ جان باختند در سال 1948 توسط ملکه رونمایی شد
[ترجمه ترگمان]این بنای یادبود برای کسانی که در جنگ کشته شده بودند در سال ۱۹۴۸ توسط ملکه رونمایی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The painting will be a lasting memorial to a remarkable woman.
[ترجمه گوگل]این نقاشی یادگاری ماندگار برای یک زن برجسته خواهد بود
[ترجمه ترگمان]نقاشی یک یادبود ماندگار برای یک زن قابل توجه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All the local churches were represented at the memorial service.
[ترجمه گوگل]تمام کلیساهای محلی در این مراسم یادبود حضور داشتند
[ترجمه ترگمان]همه کلیساهای محلی در مراسم یادبود حضور داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I thought the memorial was a fitting tribute to the President.
[ترجمه گوگل]من فکر می کردم که این یادبود ادای احترام مناسبی برای رئیس جمهور است
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم مراسم یادبود یه یادبود مناسب برای رئیس جمهور بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Memorial seems almost ugly, dominating the landscape for miles around.
[ترجمه گوگل]بنای یادبود تقریباً زشت به نظر می رسد و کیلومترها بر مناظر اطراف مسلط است
[ترجمه ترگمان]بنای یادبود تقریبا زشت به نظر می رسد، و بر روی چشم انداز مایل ها دورتر تسلط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He wrote a memorial of the late author.
[ترجمه گوگل]یادگاری از این نویسنده فقید نوشت
[ترجمه ترگمان]او یک یادبود از نویسنده فقید را نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یادبود (اسم)
token, reminiscence, commemoration, memorial, memory, souvenir

عرضه داشت (اسم)
statement, declaration, remark, petition, memorial

یادگار (اسم)
token, relic, evocation, memorial, memory, souvenir

عریضه (اسم)
letter, petition, memorial

لوحه یادبود (اسم)
memorial

وابسته به حافظه (صفت)
memorial

تخصصی

[حقوق] لایحه، تذکاریه

انگلیسی به انگلیسی

• ceremony or place designed to preserve the memory of people or individuals who have died; monument built in honor of a deceased person or past event
commemorative; of or pertaining to the memory
a memorial is a structure built in order to remind people of a famous person or event.
a memorial event or prize is in honour of someone who has died, so that they will be remembered.

پیشنهاد کاربران

عریضه
1. یادبود. یاد 2. بنای یادبود. یادمان 3. مراسم یادبود. یادواره 4. ( سیاسی ) یادداشت غیر رسمی 5. دادخواست 6. یادگار، لوحه یادبود، وابسته به حافظه . نامه غیر رسمى ، عریضه ، نسخه استنساخ شده ، گوشزد کردن
...
[مشاهده متن کامل]

The Daesh terrorist on Thursday claimed responsibility for two bomb blasts that killed at least 84 people and wounded 284 others at a memorial for top anti - terror commander Lieutenant General Qassem Soleimani in the southeastern Iranian city of Kerman.
گروه تروریستی داعش روز پنج شنبه ادعای مسئولیت دو انفجار بمب که منجر به کشته شدن حداقل ۸۴ نفر و مجروح شدن ۲۸۴ نفر دیگر در مراسم یادبود {و گرمیداشت} فرمانده ارشد ضد ترور ، سردار ژنرال قاسم سلیمانی در شهر جنوب شرقی ایران کرمان را پذیرفت.

memorial: یادبود
Memorial
1. ( بنای ) یادبود و بزرگداشت: یک مجسمه ، سازه ، مقبره یا هر چیزی که ساخته شده تا مردم رو به یاد یک اتفاق مهم در گذشته یا یک فرد مهم که فوت کرده بندازه.
The president today unveiled a memorial to those who died in the disaster.
...
[مشاهده متن کامل]

امروز رییس جمهور از یک بنای یادبود برای افرادی که در آن فاجعه کشته شدند رونمایی کرد.
2. ( مراسم ) یادبود و بزرگداشت: یک مراسم که به یاد یک اتقاق مهم در گذشته و یا فردی که فوت کرده برگزار میشه.
a memorial for victims of the air crash
بزرگداشتی ( یادبودی ) برای قربانیان حادثه هوایی.
3. یادگار: چیزی که همیشه ما رو یاد یه کسی یا چیزی میندازه.
a memorial of my husband
یادگاری از همسرم
کلمات مشابه:
Commemoration
یادبود و بزرگداشت یک اتفاق مهم یا یک فرد مهم ( زنده یا مرده )
a statue in commemoration of a national hero
v: commemorate
Anniversary
سالگرد یک موضوع خاص از قبیل مرگ، تولد، ازدواج و. . .
on the anniversary of his wife’s death
He bought her a diamond ring on their tenth wedding anniversary.
to celebrate your wedding anniversary
They held celebrations to mark the anniversary of Mozart's death.
در چه رویدادهایی میشه استفاده کرد؟
commemoration : غم و شادی ( یکی زنده س و براش مراسم بزرگداشت و گرامیداشت میگیرن )
memorial: غم
anniversary : غم و شادی

یادمان
در حقوق به معنای لایحه
یادواره
یاد بود
بزرگداشت
عمارت

بپرس