1. She excelled in many great roles, most memorably as Lady Macbeth at the National Theatre.
[ترجمه گوگل]او در بسیاری از نقشهای بزرگ، به یاد ماندنیترین نقش لیدی مکبث در تئاتر ملی، عالی بود
[ترجمه ترگمان]او در بسیاری از نقش های بزرگ برتر بود، و بیشتر آن به سان لیدی مکبث در تئاتر ملی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در بسیاری از نقش های بزرگ برتر بود، و بیشتر آن به سان لیدی مکبث در تئاتر ملی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The book includes a range of memorably eccentric characters.
[ترجمه گوگل]این کتاب شامل طیفی از شخصیت های به یاد ماندنی عجیب و غریب است
[ترجمه ترگمان]این کتاب شامل مجموعه ای از شخصیت های عجیب و غریب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کتاب شامل مجموعه ای از شخصیت های عجیب و غریب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The book includes some memorably seedy characters and scabrous descriptions.
[ترجمه گوگل]این کتاب شامل برخی از شخصیتهای به یاد ماندنی و توصیفهای کثیف است
[ترجمه ترگمان]این کتاب شامل تعدادی از شخصیت های seedy و scabrous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کتاب شامل تعدادی از شخصیت های seedy و scabrous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The National Theatre's production is memorably staged.
[ترجمه گوگل]تولید تئاتر ملی به صورت خاطره انگیز روی صحنه می رود
[ترجمه ترگمان]نمایش تئاتر ملی به طور جالبی روی صحنه رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نمایش تئاتر ملی به طور جالبی روی صحنه رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. That is a memorably neat summary of a Positive science approach.
[ترجمه گوگل]این خلاصه ای به یاد ماندنی از یک رویکرد علم مثبت است
[ترجمه ترگمان]این یک خلاصه خوب و عالی از یک رویکرد علمی مثبت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این یک خلاصه خوب و عالی از یک رویکرد علمی مثبت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A memorably moment in your life, events with family or friends, and other similar kinds of situations also get stored in long-term memory.
[ترجمه گوگل]یک لحظه به یاد ماندنی در زندگی شما، رویدادهایی با خانواده یا دوستان، و دیگر انواع موقعیت های مشابه نیز در حافظه بلند مدت ذخیره می شوند
[ترجمه ترگمان]یک لحظه فراموش نشدنی در زندگی، وقایع خانواده یا دوستان و دیگر انواع شرایط مشابه نیز در حافظه بلند مدت ذخیره می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک لحظه فراموش نشدنی در زندگی، وقایع خانواده یا دوستان و دیگر انواع شرایط مشابه نیز در حافظه بلند مدت ذخیره می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The book includes some memorably seedy characters and scabrous description.
[ترجمه گوگل]این کتاب شامل برخی از شخصیتهای به یاد ماندنی غمانگیز و توصیفهای پرزرق و برق است
[ترجمه ترگمان]این کتاب شامل تعدادی از شخصیت های seedy و scabrous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کتاب شامل تعدادی از شخصیت های seedy و scabrous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Or, most memorably, makes her two daughters' music lessons so grueling that one girl leaves tooth marks on the piano?
[ترجمه گوگل]یا به یاد ماندنی تر، درس های موسیقی دو دخترش را آنقدر طاقت فرسا می کند که یک دختر روی پیانو اثری از دندان به جا می گذارد؟
[ترجمه ترگمان]یا، به طور جالبی، دو دختر او را آنقدر خسته می کند که یک دختر علائم دندان روی پیانو را ترک می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یا، به طور جالبی، دو دختر او را آنقدر خسته می کند که یک دختر علائم دندان روی پیانو را ترک می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. His manager memorably said on seeing the 14-year-old winger in his trial that "he looked as relaxed and natural on the park as a dog chasing a piece of silver paper in the wind".
[ترجمه گوگل]مدیر او به طور به یاد ماندنی با دیدن وینگر 14 ساله در محاکمه خود گفت: "او در پارک به همان اندازه آرام و طبیعی به نظر می رسید که سگی که در باد یک تکه کاغذ نقره را تعقیب می کند "
[ترجمه ترگمان]مدیر او به طور جالبی با دیدن the ۱۴ ساله در دادگاه گفت که او به نظر یک سگ در حال تعقیب یک تکه کاغذ نقره ای در باد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مدیر او به طور جالبی با دیدن the ۱۴ ساله در دادگاه گفت که او به نظر یک سگ در حال تعقیب یک تکه کاغذ نقره ای در باد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A few big predators have memorably beaten the odds, at least for a while.
[ترجمه گوگل]چند شکارچی بزرگ حداقل برای مدتی به طور به یاد ماندنی شانس را شکست داده اند
[ترجمه ترگمان]یک شکارچی بزرگ، حداقل برای مدتی، شانس را به طور جالبی مورد ضرب و شتم قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک شکارچی بزرگ، حداقل برای مدتی، شانس را به طور جالبی مورد ضرب و شتم قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. As the notedJapan expert Cole Porter memorably put it: "It's Too Darn Hot. "
[ترجمه گوگل]همانطور که کارشناس ژاپنی، کول پورتر به یادماندنی می گوید: "خیلی داغ است "
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک متخصص notedJapan، کول پرتر آن را بیان کرد: \"خیلی داغ است\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک متخصص notedJapan، کول پرتر آن را بیان کرد: \"خیلی داغ است\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. One profile memorably likened the firm to a "great vampire squid wrapped around the face of humanity, relentlessly jamming its blood funnel into anything that smells like money.
[ترجمه گوگل]یکی از پروفایل ها به طور به یاد ماندنی این شرکت را به یک ماهی مرکب خون آشام بزرگ تشبیه می کند که دور چهره بشریت پیچیده شده است و بی امان قیف خون خود را در هر چیزی که بوی پول می دهد گیر می کند
[ترجمه ترگمان]یکی از پروفایل که بطرز جالبی شرکت را به \" هشت پا بزرگ خون آشام متصل می کند که دور چهره انسانیت پیچیده شده، و در هر چیزی که بوی پول می دهد، قیف خون اش را به درون هر چیزی که بوی پول می دهد پرت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یکی از پروفایل که بطرز جالبی شرکت را به \" هشت پا بزرگ خون آشام متصل می کند که دور چهره انسانیت پیچیده شده، و در هر چیزی که بوی پول می دهد، قیف خون اش را به درون هر چیزی که بوی پول می دهد پرت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A tagline is a slogan which succinctly, memorably, and descriptively sums up a company or product.
[ترجمه گوگل]شعار شعاری است که به طور خلاصه، به یاد ماندنی و توصیفی یک شرکت یا محصول را خلاصه می کند
[ترجمه ترگمان]یک شعار یک شعار است که به طور خلاصه، بطرز جالبی، و descriptively یک شرکت یا محصول را جمع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک شعار یک شعار است که به طور خلاصه، بطرز جالبی، و descriptively یک شرکت یا محصول را جمع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید