memorability


قابل یادداشت بودنی، اهمیت از نظریادداشت شدن

جمله های نمونه

1. Continuous change results in lack of memorability.
[ترجمه گوگل]تغییر مداوم منجر به فقدان به یاد ماندنی می شود
[ترجمه ترگمان]تغییر مداوم منجر به فقدان of می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Memorability: When users return to the design after a period of not using it, how easily can they reestablish proficiency?
[ترجمه گوگل]خاطره‌انگیز بودن: وقتی کاربران پس از مدتی استفاده نکردن از طرح به آن بازمی‌گردند، چقدر به راحتی می‌توانند مهارت خود را دوباره برقرار کنند؟
[ترجمه ترگمان]Memorability: وقتی کاربران پس از یک دوره استفاده نکردن از آن به طراحی برمی گردند، چگونه می توانند به راحتی مهارت خود را تثبیت کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The memorability of such a moment depends, as well, on the images of the losers' unforgettable pain.
[ترجمه گوگل]خاطره انگیز بودن چنین لحظه ای به تصاویر درد فراموش نشدنی بازنده ها نیز بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]The چنین لحظه ای بستگی به تصاویر درد فراموش نشدنی losers دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Branding creates memorability, but it also establishes preferences, habits, and loyalties. In short, it encourages a relationship between a brand and its user.
[ترجمه گوگل]برندسازی باعث به یاد ماندنی می شود، اما ترجیحات، عادات و وفاداری ها را نیز ایجاد می کند به طور خلاصه، رابطه بین یک برند و کاربر آن را تشویق می کند
[ترجمه ترگمان]ایجاد نام تجاری memorability ایجاد می کند، اما همچنین ترجیحات، عادات و وفاداری را ایجاد می کند به طور خلاصه، ارتباط بین برند و کاربر آن را تشویق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The memorability of such a moment, as, on the images of the losers'unforgettable pain.
[ترجمه گوگل]خاطره‌انگیز بودن چنین لحظه‌ای، مانند تصاویر درد فراموش نشدنی بازندگان
[ترجمه ترگمان]The چنین لحظه ای، در مورد تصاویر درد فراموش نشدنی و فراموش نشدنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The results may be mediocre, because continuous change results in lack of memorability.
[ترجمه گوگل]نتایج ممکن است متوسط ​​باشد، زیرا تغییر مداوم منجر به عدم به خاطر سپردن می شود
[ترجمه ترگمان]نتایج ممکن است متوسط باشند، چون تغییر پیوسته منجر به فقدان of می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. From the case study of examples of the brand name translation, this paper draws the conclusion that memorability and information constitute the main part of a company's Skopos.
[ترجمه گوگل]از مطالعه موردی نمونه‌هایی از ترجمه نام تجاری، این مقاله به این نتیجه می‌رسد که خاطره‌انگیز بودن و اطلاعات بخش اصلی Skopos یک شرکت را تشکیل می‌دهند
[ترجمه ترگمان]از مطالعه موردی نمونه هایی از ترجمه نام برند، این مقاله به این نتیجه می رسد که memorability و اطلاعات بخش اصلی of شرکت را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Usability has multiple components and is traditionally associated with these five usability attributes: learnability, efficiency, memorability, errors, satisfaction.
[ترجمه گوگل]قابلیت استفاده دارای اجزای متعددی است و به طور سنتی با این پنج ویژگی کاربردی مرتبط است: یادگیری پذیری، کارایی، به یاد ماندنی، خطاها، رضایت
[ترجمه ترگمان]قابلیت استفاده مولفه های چندگانه دارد و به طور سنتی با این پنج ویژگی قابلیت استفاده مرتبط است: learnability، کارایی، memorability، خطاها، رضایت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. However, whichever way it takes, pun interpretation creates extra contextual effects, enhances message memorability and gives the audience intellectual pleasure from solving the pun.
[ترجمه گوگل]با این حال، تفسیر جناس به هر طریقی که باشد، جلوه‌های متنی اضافی ایجاد می‌کند، خاطره‌انگیز بودن پیام را افزایش می‌دهد و به مخاطب از حل جناس لذت فکری می‌دهد
[ترجمه ترگمان]با این حال، هر شکلی که به نظر می رسد، تفسیر جناس اثرات متنی اضافی را ایجاد می کند، پیام memorability را بهبود می بخشد و باعث لذت معنوی مخاطبان از حل این جناس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The solution increases satisfaction and performance times but decreases memorability and learnability.
[ترجمه گوگل]این راه حل رضایت و زمان عملکرد را افزایش می دهد اما به یاد ماندنی و یادگیری را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]راه حل، رضایت و زمان اجرا را افزایش می دهد اما memorability و learnability را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Humans are familiar with such list (e. g. a dinner menu) and will quickly recognise its function. The solution improves memorability and satisfaction.
[ترجمه گوگل]انسان ها با چنین فهرستی (مثلاً منوی شام) آشنا هستند و به سرعت عملکرد آن را تشخیص می دهند راه حل به خاطر سپردن و رضایت را بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]انسان ها با چنین فهرستی آشنایی دارند گرم (منوی شام)و به سرعت عملکرد آن را تشخیص خواهد داد راهحل memorability و satisfaction را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now, I'm all for customizing, because it creates personality, memorability, and boosted brand experience.
[ترجمه گوگل]اکنون، من همه طرفدار سفارشی‌سازی هستم، زیرا شخصیت، خاطره‌انگیز بودن و تجربه برند را تقویت می‌کند
[ترجمه ترگمان]حالا، من همه برای customizing، چون شخصیت، memorability را خلق می کند، و تجربه نشان تجاری را بالا برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A logo design can have a major impact on the branding and memorability of a company.
[ترجمه گوگل]طراحی لوگو می تواند تاثیر زیادی بر برندسازی و خاطره ماندن یک شرکت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]طراحی لوگو می تواند تاثیر عمده ای بر نام تجاری و memorability یک شرکت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• ability to remember, ability to recall; degree of ease with which something can be remembered

پیشنهاد کاربران

بپرس