melting pot

/ˈmeltɪŋˈpɑːt//ˈmeltɪŋpɒt/

(سرزمین یا کشوری که در آن نژادها و ملیت های گوناگون با هم آمیخته اند) سرزمین آمیزش مردم مختلف، (دیگی که در آن فلز را آب می کنند) دیگ ذوب، بوته، دیگ ذوب فلزات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a pot in which substances, esp. metals, are melted; crucible.

(2) تعریف: a country or place in which different cultures and races coexist and form a single society.

جمله های نمونه

1. The republic is a melting pot of different nationalities.
[ترجمه علی شکوهی] این جمهوری، کشور هفتاد ودو ملت متشکل از ملیت های مختلف است.
|
[ترجمه گوگل]جمهوری دیگ ذوب ملیت های مختلف است
[ترجمه ترگمان]این جمهوری یک دیگ ذوب از ملیت های مختلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Their fate is still in the melting pot.
[ترجمه علی شکوهی] سرنوشتشان احتمالا باز دچار تغییر می شود.
|
[ترجمه گوگل]سرنوشت آنها هنوز در دیگ ذوب است
[ترجمه ترگمان]سرنوشت آن ها هنوز در حال ذوب شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. New York has always been a great melting pot.
[ترجمه صالحي] همیشه نیویورک یک شهر چند ملیتی بزرگ بوده است
|
[ترجمه گوگل]نیویورک همیشه یک دیگ ذوب عالی بوده است
[ترجمه ترگمان]نیویورک همیشه یک دیگ ذوب عالی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The melting pot is attracting foreigners.
[ترجمه گوگل]دیگ ذوب خارجی ها را جذب می کند
[ترجمه ترگمان]دیگ ذوب خارجی ها را جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. America has been a melting pot since the beginning of European immigration.
[ترجمه علی شکوهی] آمریکا از زمان آغاز مهاجرت اروپایی ها یک کشور هفتاد و دو ملت بوده است.
|
[ترجمه گوگل]آمریکا از ابتدای مهاجرت اروپا به یک دیگ ذوب تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]آمریکا از ابتدای مهاجرت اروپا در حال ذوب شدن بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Magic and medicine were often in the same melting pot.
[ترجمه گوگل]جادو و دارو اغلب در یک ظرف ذوب بودند
[ترجمه ترگمان]جادو و دارو اغلب در حال ذوب شدن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Copperbelt has been a political melting pot for years.
[ترجمه گوگل]کمربند مسی سال ها است که یک دیگ ذوب سیاسی بوده است
[ترجمه ترگمان]The سالهاست که یک دیگ ذوب سیاسی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Paris remains a melting pot for fashion.
[ترجمه گوگل]پاریس همچنان یک دیگ ذوب برای مد است
[ترجمه ترگمان]پاریس در حال ذوب شدن برای مد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We are, as they say up north, a melting pot.
[ترجمه گوگل]ما همانطور که می گویند در شمال، یک دیگ ذوب هستیم
[ترجمه ترگمان]همان طور که به شمال می گویند، آب در حال ذوب شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The architectural melting pot is seen in the tall Romanesque columns, the Gothic hammervault roofing.
[ترجمه گوگل]دیگ ذوب معماری در ستون های بلند رومی، سقف چکشی گوتیک دیده می شود
[ترجمه ترگمان]این قابلمه که در حال ذوب شدن است در ستون های بلند رومی دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Marseilles has proved to be a better racial melting pot than Lyons.
[ترجمه گوگل]مارسی ثابت کرده است که یک دیگ ذوب نژادی بهتر از لیون است
[ترجمه ترگمان]معلوم شد که مارسی از لحاظ نژادی بهتر از لیون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. the vast melting pot of American society.
[ترجمه گوگل]دیگ ذوب گسترده جامعه آمریکا
[ترجمه ترگمان]در حال ذوب شدن دیگ بزرگ جامعه آمریکایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And yet Beijing has also long been a melting pot of Chinese, and more recently international, culinary influences, and a centre of Chinese haute cuisine.
[ترجمه گوگل]و با این حال، پکن نیز مدت‌هاست که یک دیگ ذوب تأثیرات آشپزی چینی، و اخیراً بین‌المللی، و مرکز غذاهای تند چینی بوده است
[ترجمه ترگمان]و با این حال پکن به مدت طولانی در حال ذوب شدن یک قوری چینی و چند تاثیر بین المللی و آشپزی چینی و یک مرکز غذاهای هندی چینی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The calabash, or melting pot of African cultures, sits on a raised podium, on top of which is located a pit of fire.
[ترجمه گوگل]کالباش یا دیگ ذوب فرهنگ های آفریقایی بر روی سکوی بلندی قرار دارد که در بالای آن گودالی از آتش قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در یک سکوی بزرگ که در بالای آن گودالی از آتش قرار دارد، در یک سکوی بزرگ در حال ذوب شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Most Americans would no longer accept a melting pot or a cookie-cutter culture.
[ترجمه گوگل]اکثر آمریکایی‌ها دیگر یک دیگ ذوب یا فرهنگ شیرینی برش را نمی‌پذیرند
[ترجمه ترگمان]اکثر آمریکایی ها دیگر یک دیگ ذوب یا یک فرهنگ نیشکر چینی را نمی پذیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• country in which people of various nationalities and races are assimilated; large vat in which solid materials are heated to the melting point
a melting pot is a place or situation in which people, cultures, and ideas of different kinds get mixed together.

پیشنهاد کاربران

دیگِ درهم جوش
دیگجوش
( کتاب "افسون زدگی جدید"، اثر داریوش شایگان، ترجمه فاطمه ولیانی، صفحه 37 )
1. قابلمه یا دیگی که توی اون مواد فلزی یا مواد دیگه ذوب میشه.
2. مکانی که در آن اقوام مختلف، سبک ها، نظریه ها و . . . مخلوط و ترکیب میشه ( مثل آمریکا ) .
a place where many different people and ideas exist together, often mixing and producing something new
دیگ ذوب یا ملتینگ پات ( به انگلیسی: Melting pot ) اصطلاحی فرهنگی و سیاستی اجتماعی در مورد جامعه ای ناهمگون از لحاظ فرهنگی است که به مرور همگون می گردد. عناصر متفاوت فرهنگی با یک فرهنگ قالب عمومی ترکیب شده و همگی در کنار یکدیگر قرار می گیرند. این اصطلاح به طور خاص در مورد همگام سازی فرهنگی مهاجران به ایالات متحده نیز استفاده شده است. دیگ ذوب به عنوان لقبی برای آمریکا یا بعضی شهرهای آن مثل نیویورک نیز استفاده می شود. استفاده از اصطلاح دیگ ذوب که برای اشاره به گردهم آوردن ملیتها، فرهنگها و پس زمینه های متفاوت استفاده می شود، از سال ۱۹۰۸ و پس از انتشار نمایشی با همین نام باب شد.
...
[مشاهده متن کامل]

The world is a melting pot of people from diverse cultures and religions, each with its own set of values and characteristics that make it stands out

melting pot
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/melting-pot• https://en.wikipedia.org/wiki/Melting_pot
شهر یا جامعه نامتجانس
اصطلاحی است در جامعه شناسی وفلسفه برای ادغام ویکی کردن هویت ها در یک جامعه ویکی کردن فرهنگ ها در سطح جهان
شهر ۷۲ ملت
دیگ جوشان، نمادی از امتزاج و مخلوط شدن مردمان جهان در دنیای امروز.
ملغمه
در هم و برهم
آمیخته ای از مردمان گوناگون ( آش شله غلمکار )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس