melodious

/mɪˈloʊdɪəs//mɪˈləʊdɪəs/

معنی: دلپذیر، ملیح، خوش نوا، دارای ملودی
معانی دیگر: (موسیقی) دارای ملودی، ملودی دار، تک نوادار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: melodiously (adv.), melodiousness (n.)
(1) تعریف: of, characterized by, or containing a pleasing melody.
مترادف: dulcet
متضاد: discordant, tuneless, unmelodious
مشابه: euphonic, euphonious, harmonious, mellifluous, musical, silvery, smooth, sweet

- a melodious song
[ترجمه گوگل] یک آهنگ خوش آهنگ
[ترجمه ترگمان] آوازی خوش آهنگ؛
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: producing melody.
مترادف: harmonious, melodic, tuneful
مشابه: cantabile, lyric, singing, symphonic

- a melodious voice
[ترجمه گوگل] صدای خوش آهنگ
[ترجمه ترگمان] صدای خوش آهنگ داشت،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. her poetry is lean and melodious
شعر او سر راست و آهنگین است.

2. The valley reechoed her clear and melodious singing.
[ترجمه گوگل]دره آواز زلال و آهنگین او را دوباره تکرار کرد
[ترجمه ترگمان]در این دره آواز clear و melodious به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She spoke in a quietly melodious voice.
[ترجمه گوگل]او با صدایی آرام و خوش آهنگ صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]او با صدایی آهسته و بم حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He spoke in a quiet melodious voice.
[ترجمه گوگل]با صدایی آرام و خوش آهنگ صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]با صدایی آهسته و آهنگین شروع به سخن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rosewater greeted her with melodious warmth, asked how she was today.
[ترجمه گوگل]گلاب با گرمی آهنگینی از او استقبال کرد، حالش را پرسید
[ترجمه ترگمان]rosewater با ملایمت با او سلام و احوال پرسی کرد و از او پرسید که امروز چه شکلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The deep melodious ache began in her.
[ترجمه گوگل]درد آهنگین عمیق در او شروع شد
[ترجمه ترگمان]درد deep در درونش آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The melodious sound and the forward motion ceased, and he was floating in a hazy limbo of silence, listening intently.
[ترجمه گوگل]صدای خوش آهنگ و حرکت رو به جلو متوقف شد و او در برزخ مه آلود سکوت شناور بود و با دقت گوش می داد
[ترجمه ترگمان]صدای خوش آهنگ و حرکت بعدی خاموش شد و او در برزخ مبهم سکوت غوطه ور شد و به دقت گوش فرا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Everybody was attracted by her melodious voice.
[ترجمه گوگل]صدای دلنشین او همه را مجذوب خود می کرد
[ترجمه ترگمان]همه مجذوب صدای خوش آهنگ او شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She sang a very melodious folk song too, didn't she?
[ترجمه گوگل]او یک آهنگ محلی بسیار خوش آهنگ نیز خواند، نه؟
[ترجمه ترگمان]او هم آهنگ بسیار دلنشینی را می خواند، مگر نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Turn sound ringing, have cried out melodious pleasant, have brought ear-piercing noise.
[ترجمه گوگل]به نوبه خود زنگ صدا، فریاد ملودی و دلپذیر، به ارمغان آورد سر و صدا گوش سوراخ
[ترجمه ترگمان]صدای زنگ به صدا در آمد و فریاد بلندی کشید و صدای تیز گوش خراشی به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The music by that composer is always so melodious.
[ترجمه گوگل]موسیقی آن آهنگساز همیشه بسیار خوش آهنگ است
[ترجمه ترگمان]موسیقی آن آهنگ ساز همیشه گوش نواز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This aria is soft and melodious.
[ترجمه گوگل]این آریا نرم و خوش آهنگ است
[ترجمه ترگمان]این آریا نرم و آهنگین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The ensemble Flute melodious hit, so that we could not help in the audience to sing up.
[ترجمه گوگل]گروه فلوت ملودیک ضربه زد، به طوری که ما نتوانستیم کمکی به مخاطبان برای آواز خواندن کنیم
[ترجمه ترگمان]فلوت مجموعه آهنگ های خوش آهنگ داشت، به طوری که ما نمی توانستیم برای خواندن آواز به شنوندگان کمک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He speaks in a melodious baritone.
[ترجمه گوگل]او با یک باریتون آهنگین صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]او با صدای melodious melodious حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دلپذیر (صفت)
pleasant, nice, handsome, agreeable, mellow, graceful, scrumptious, amiable, lovely, loved, bonnie, bonny, gracious, placable, euphonious, euphonic, melodic, palatable, delightful, melodious, kindly

ملیح (صفت)
graceful, sugary, melodic, tuneful, dulcet, mellifluous, melodious

خوش نوا (صفت)
tunable, tuneable, melodic, melodious, lilting

دارای ملودی (صفت)
melodic, melodious

انگلیسی به انگلیسی

• pleasing to the ear, melodic
a melodious sound is pleasant to listen to; a formal word.

پیشنهاد کاربران

خوش نوا. خوش اهنگ. ملیح ، دلپذیر، داراى ملودى
مثال:
the melodious chant of children
آواز خوانی ملیح و دلنشین از بچه ها
گوش نواز
دلنشین یا دلپذیر 📲

بپرس