mellowing

جمله های نمونه

1. grapes were mellowing in the sun
انگورها زیر آفتاب رسیده تر می شدند.

2. As fruit needs not only sunshine but cold nights and chilling showers to ripen it, so character needs not only joy but trial and difficulty to mellow it.
[ترجمه گوگل]همانطور که میوه نه تنها به آفتاب نیاز دارد، بلکه به شب های سرد و دوش های سرد برای رسیدن آن نیاز دارد، شخصیت نیز نه تنها به شادی، بلکه به آزمایش و سختی نیاز دارد تا آن را آرام کند
[ترجمه ترگمان]همان گونه که میوه نه تنها نور خورشید بلکه شبه ای سرد و شبه ای سرد برای رسیدن به آن نیاز دارد، این شخصیت نه تنها شادی بلکه محاکمه و زحمت را به آن نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His voice was deep and mellow and his speech had a soothing and comforting quality.
[ترجمه گوگل]صدایش عمیق و ملایم و گفتارش خاصیت آرامش بخش و آرامش بخش داشت
[ترجمه ترگمان]صدایش عمیق و ملایم بود و سخنانش یک کیفیت آرامش بخش و آرامش بخش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In stories the doomed hero is usually saved at the last minute by some stroke of fortune, but almost always his sense of values is changed. he becomes more appreciative of the meaning of life and its permanent spiritual values. It hasoften been noted that those who live, or have lived, in the shadow of death bring a mellow sweetness to everything they do.
[ترجمه گوگل]در داستان‌ها، قهرمان محکوم به فنا معمولاً در آخرین لحظه با مقداری شانس نجات می‌یابد، اما تقریباً همیشه احساس ارزش‌های او تغییر می‌کند او بیشتر به معنای زندگی و ارزش های معنوی دائمی آن پی می برد اغلب به این نکته اشاره شده است که کسانی که در سایه مرگ زندگی می‌کنند یا زندگی کرده‌اند، شیرینی ملایمی را برای هر کاری که انجام می‌دهند به ارمغان می‌آورند
[ترجمه ترگمان]در داستان هایی که قهرمان محکوم به فنا شده معمولا در آخرین دقیقه با کمی شانس نجات داده می شود، اما تقریبا همیشه حس ارزش های او تغییر کرده است او از معنای زندگی و ارزش های معنوی دائمی آن قدردانی می کند به این نکته اشاره شده است که آن هایی که زندگی می کنند یا زندگی کرده اند، در سایه مرگ شیرین و شیرین به هر کاری که می کنند می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'd had two glasses of wine and I was feeling mellow.
[ترجمه گوگل]دو لیوان شراب خورده بودم و احساس آرامش می کردم
[ترجمه ترگمان]دو گیلاس شراب خوردم و احساس آرامش کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A few more years will mellow the wine.
[ترجمه گوگل]چند سال دیگر شراب را ملایم می کند
[ترجمه ترگمان] چند سال دیگه هم شراب رو آروم می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Paul's certainly mellowed over the years.
[ترجمه گوگل]مطمئناً پل در طول سالها دلپذیر است
[ترجمه ترگمان]مطمئنا پل در این سال ها نرم و نرم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The leaves looked golden in the mellow afternoon light.
[ترجمه گوگل]برگها در نور ملایم بعد از ظهر طلایی به نظر می رسیدند
[ترجمه ترگمان]برگ ها در نور ملایم بعد از ظهر طلایی به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mellow music and lighting helped to create the right atmosphere.
[ترجمه گوگل]موسیقی ملایم و نور به ایجاد فضای مناسب کمک کرد
[ترجمه ترگمان]موسیقی و روشنایی mellow به ایجاد فضای مناسب کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The brickwork will mellow over the years so that it blends with the surroundings.
[ترجمه گوگل]آجرکاری در طول سال ها به گونه ای ملایم خواهد بود که با محیط اطراف ترکیب شود
[ترجمه ترگمان]دیوار اجری در طول سال ها نرم تر خواهد شد تا با محیط سازگار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He'd had a few glasses of champagne himself and was fairly mellow.
[ترجمه گوگل]او خودش چند لیوان شامپاین خورده بود و نسبتاً ملایم بود
[ترجمه ترگمان]چند گیلاس شامپاین خورده بود و خیلی هم ملایم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The apples are mellowing in the sun.
[ترجمه گوگل]سیب ها زیر نور آفتاب میل می شوند
[ترجمه ترگمان]سیب ها زرد رنگ در زیر نور خورشید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The orchestra had a distinctively warm and mellow sound.
[ترجمه گوگل]ارکستر صدای گرم و ملایمی داشت
[ترجمه ترگمان]ارکستر صدایی گرم و ملایم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Age has mellowed his attitude to some things.
[ترجمه گوگل]سن نگرش او را نسبت به برخی چیزها ملایم کرده است
[ترجمه ترگمان]سن گرایش خود را به برخی چیزها نرم کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He speaks in a mellowed out tones.
[ترجمه گوگل]او با لحن آرام صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]با صدایی نرم و نرم حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] به عمل آوردن - جا افتادن
[زمین شناسی] به عمل آوردن (خاک)، جا افتادن

انگلیسی به انگلیسی

• mellow; having softness and richness in quality

پیشنهاد کاربران

بپرس