1. The 40 megabyte hard disk has an average access time of 2 9 milliseconds.
[ترجمه گوگل]هارد دیسک 40 مگابایتی دارای میانگین زمان دسترسی 29 میلی ثانیه است
[ترجمه ترگمان]دیسک سخت ۴۰ megabyte دارای زمان دسترسی متوسط ۲ ۹ میلی ثانیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It comes with only one megabyte of video RAM.
[ترجمه گوگل]تنها با یک مگابایت رم ویدئو عرضه می شود
[ترجمه ترگمان]تنها یک megabyte RAM ویدئویی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The card is equipped with 1 megabyte of VideoRAM which allows up to 3000 colours to be displayed.
[ترجمه گوگل]این کارت مجهز به 1 مگابایت VideoRAM است که امکان نمایش حداکثر 3000 رنگ را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این کارت با ۱ megabyte of مجهز شده است که به ۳۰۰۰ رنگ اجازه نمایش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There are 04576 bytes in a megabyte, so 490 text messages are transmitted in each one.
[ترجمه گوگل]04576 بایت در یک مگابایت وجود دارد، بنابراین در هر یک 490 پیامک ارسال می شود
[ترجمه ترگمان]در یک megabyte ۰۴۵۷۶ بایت وجود دارد، بنابراین ۴۹۰ پیام متنی در هر یک از آن ها ارسال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. What the heck is a megabyte, and how in the world am I going to be able to tell how much data I need to pay for month to month?
[ترجمه گوگل]مگابایت چیست، و چگونه می توانم بگویم ماه به ماه چقدر داده باید پرداخت کنم؟
[ترجمه ترگمان]اینکه من چطور می توانم بگویم چقدر اطلاعات لازم است تا ماه به ماه بپردازم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. By default, every thread has one megabyte of stack space.
[ترجمه گوگل]به طور پیش فرض، هر رشته دارای یک مگابایت فضای پشته است
[ترجمه ترگمان]به طور پیش فرض هر رشته ای دارای یک megabyte فضای انباشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Optical disc has a 600 megabyte capacity and are well suited for the computer applications needing the vast storage.
[ترجمه گوگل]دیسک نوری دارای ظرفیت 600 مگابایت است و برای برنامه های کامپیوتری که نیاز به فضای ذخیره سازی وسیع دارند مناسب است
[ترجمه ترگمان]دیسک نوری دارای ۶۰۰ megabyte است و برای کاربردهای رایانه ای که به ذخیره سازی گسترده نیاز دارند مناسب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Soon the same will be true for a megabyte, and then soon after that a terabyte. And the internet touches nearly as much of our economy as electricity did when Lewis Strauss issued his prediction.
[ترجمه گوگل]به زودی همین امر برای یک مگابایت و سپس به زودی برای یک ترابایت صادق خواهد بود و اینترنت تقریباً به اندازه برق که زمانی که لوئیس اشتراوس پیش بینی خود را منتشر کرد، اقتصاد ما را تحت تأثیر قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]به زودی همین مساله برای یک megabyte درست خواهد بود، و بعد از آن یک terabyte و اینترنت تقریبا به همان اندازه که الکتریسیته در زمانی که لوئیس استراوس پیش بینی خود را صادر کرد، به اندازه کافی از اقتصاد ما دست و پنجه نرم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But it also makes downloading of multi - megabyte security patches and software updates almost impossible.
[ترجمه گوگل]اما دانلود وصلههای امنیتی چند مگابایتی و بهروزرسانیهای نرمافزاری را نیز تقریباً غیرممکن میکند
[ترجمه ترگمان]اما همچنین دانلود قطعات امنیتی چند وجهی و به روز رسانی های نرم افزار تقریبا غیر ممکن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Each stream being watched will require a megabyte a second of bandwidth and a latency of less than 60ms if it is to deliver crisp, pin-sharp video and pristine sound.
[ترجمه گوگل]هر جریانی که تماشا میشود به یک مگابایت در ثانیه پهنای باند و تأخیر کمتر از 60 میلیثانیه نیاز دارد تا ویدیوی واضح و واضح و صدایی بکر ارائه کند
[ترجمه ترگمان]هر جریان که تحت مراقبت قرار می گیرد نیاز به a ثانیه پهنای باند و تاخیر کم تر از ۶۰ ms خواهد داشت اگر قرار باشد ویدئو، ویدئو - تیز و اصوات دست نخورده تحویل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It has a floppy disk drive to load programmes, and a megabyte of memory to store them.
[ترجمه گوگل]یک درایو فلاپی دیسک برای بارگذاری برنامه ها و یک مگابایت حافظه برای ذخیره آنها دارد
[ترجمه ترگمان]دیسک نرم دیسک نرم برای بار کردن برنامه ها و a حافظه برای ذخیره آن ها دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In computer lingo, a million bytes is commonly referred to as one megabyte.
[ترجمه گوگل]در زبان کامپیوتری، یک میلیون بایت معمولاً یک مگابایت نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]در زبان رایانه، معمولا یک میلیون بایت نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The Lisa designers also learned this the hard way, and their computer shipped with 1024K, or a megabyte of memory.
[ترجمه گوگل]طراحان لیزا نیز این را به سختی آموختند و کامپیوتر آنها با 1024K یا یک مگابایت حافظه عرضه شد
[ترجمه ترگمان]طراحان لیزا نیز این روش سخت را یاد گرفتند و کامپیوتر آن ها با ۱۰۲۴ K و یا a حافظه ارسال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Uses can also use the catalogue program to select their put together their own disks for £ 95 per compressed megabyte.
[ترجمه گوگل]کاربران همچنین میتوانند از برنامه کاتالوگ برای انتخاب دیسکهای خود در کنار هم برای 95 پوند به ازای هر مگابایت فشرده استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]همچنین می توان از برنامه کاتالوگ برای انتخاب دیسک خود برای انتخاب دیسک خود برای ۹۵ پوند در هر megabyte فشرده استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید