بعضی وقتا واسه شام قرار میزاریم
... [مشاهده متن کامل]
گردهمایی یا جلسه غیررسمی که اغلب از طریق رسانه های اجتماعی یا پلتفرم های آنلاین سازماندهی می شود.
همچنین می توان از آن برای توصیف وجه مشترک یا گرد هم آمدن افراد یا گروه های مختلف استفاده کرد.
***************************************************************************************************
مثال؛
◀️ Ruby called and we met up for lunch
برای انجام کاری کسی را دیدن
ملاقات کردن بعد از قرار ملاقات رو تعیین کردن
توافق کردن - به توافق رسیدن
ملاقات کردن
مثال :
... [مشاهده متن کامل]
معنای دوستمون
✅با قرار قبلی کسی را ملاقات کردن
How often do you stay "in touch with" childhood friends?
I try not to but "every once in a while" I get a Facebook message from an old classmate I’d rather forget about. The other week a kid I used to bully in elementary school sent me a message asking if I wanted to get a cup of coffee so we ⭐met up⭐ and didn’t have that much to talk about. Kind of weird actually. If that happens again, I won’t bother replying or anything. I’m at a point in my life where I’m really trying to limit my interactions with people and increase the amount of quality time I spend with my phone, computer, etc
... [مشاهده متن کامل]
✅با قرار قبلی کسی را ملاقات کردن
... [مشاهده متن کامل]
دیدار خودمانی و خصوصی با کسی
A casual and private meeting with someone
ملاقات تمام شده. ملاقاتی که مدتها پیش انجام و تمام شده است ولی بعد از مدتها دوباره همان ملاقات شکل گرفته است. مانند دیدار دو دوست بعد از سالها
همان meet هست اما تفاوتی که با هم دارند این است که
meet up:
ملاقات میکنید که یه کاری رو انجام بدین مثلا دور هم جمع بشید شام بخورید
to meet another person in order to do something together:
... [مشاهده متن کامل]
"They suggested we meet up at Mustafa's. "
meet:
ملاقات میکنید ولی برنامه ای نداری که معمولا اینجور ملاقات ها تصادفی تو خیابون یکی رو میبینی
to come together with someone without intending to:
"Guess who I met in town today. "
و در پایان باید بگویم meet برای اشنا شدن هم بکار میره مثلا :
Where did you meet John? I met him at a music club meeting, three years ago.
ملاقات میکنید که یه کاری رو انجام بدین مثلا دور هم جمع بشید شام بخورید
... [مشاهده متن کامل]
ملاقات میکنید ولی برنامه ای نداری که معمولا اینجور ملاقات ها تصادفی تو خیابون یکی رو میبینی
و در پایان باید بگویم meet برای اشنا شدن هم بکار میره مثلا :
روبه رو شدن
گرد هم آمدن
دیدار از پیش تعیین شده
ملاقات کردن با کسی به منظور انجام کاری به صورت مشترک
ملاقات کردن، گرد هم آمدن، گرد هم جمع شدن
( بگونه ی meetup هم بکار میرود ) دیدار خودمانی و خصوصی با کسی داشتن
با قرار قبلی کسی را ملاقات کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)