[ترجمه گوگل] من در نیمه راه با شما در این موضوع ملاقات خواهم کرد [ترجمه ترگمان] نصف راه رو با این موضوع باه ات برخورد می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Our neighbours are willing to meet halfway between our houses.
[ترجمه گوگل]همسایه های ما حاضرند در نیمه راه بین خانه های ما ملاقات کنند [ترجمه ترگمان]همسایگان ما مایل به ملاقات در نیمه راه بین خانه های ما هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. You want to meet halfway and see the sunrise?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید نیمه راه را ملاقات کنید و طلوع خورشید را ببینید؟ [ترجمه ترگمان]می خوای نصف راه رو ببینی و خورشید رو ببینی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. To pull this transaction through, suppose we meet halfway?
[ترجمه گوگل]برای انجام این معامله، فرض کنید در نیمه راه همدیگر را ملاقات کنیم؟ [ترجمه ترگمان]برای اینکه این معامله رو انجام بدیم، فرض کنیم نصف راه رو همدیگه رو ببینیم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Can we meet halfway on this?
[ترجمه Zahra] ایا میتونیم سر این توافق کنیم؟
|
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم در این نیمه با هم ملاقات کنیم؟ [ترجمه ترگمان]میتونیم نصف راه رو باهم ببینیم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You have a way of talking me into it. OK . Let 's meet halfway.
[ترجمه گوگل]شما راهی دارید که با من صحبت کنید خوب بیایید نیمه راه را ملاقات کنیم [ترجمه ترگمان] تو یه راهی داری که با من حرف بزنی باشه بیا در نیمه راه همدیگر را ببینیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. All right, In order to conclude the transaction, let's meet halfway.
[ترجمه گوگل]بسیار خوب، برای انجام معامله، بیایید تا نیمه راه را ملاقات کنیم [ترجمه ترگمان]بسیار خوب، برای خاتمه دادن به معامله، اجازه دهید نیمه راه را ببینیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید