meekness

/ˈmiːknəs//ˈmiːknəs/

معنی: فروتنی، حلم، خونسردی ونرمی
معانی دیگر: فروتنی، خونسردی ونرمی

جمله های نمونه

1. Meekness, temperance: against such there is no law.
[ترجمه گوگل]فروتنی، اعتدال: در برابر چنین چیزی هیچ قانونی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]meekness، temperance: علیه این قبیل، هیچ قانونی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. With All lowliness and meekness, with long-suffering, bearing one another in love.
[ترجمه گوگل]با کمال فروتنی و فروتنی، با صبر و شکیبایی، یکدیگر را در عشق تحمل می کنند
[ترجمه ترگمان]با این همه فروتنی و فروتنی، با رنج طولانی، که یکی دیگر را در عشق تحمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Meekness, self - control; against such things there is no law.
[ترجمه گوگل]فروتنی، خود کنترلی؛ در برابر چنین چیز هایی قانونی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]meekness، تسلط بر خود؛ در مقابل چیزهایی که هیچ قانونی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Perceive the meekness and gentleness of the camel's temper, he summon the courage to approach it.
[ترجمه گوگل]نرمی و لطافت خوی شتر را دریابید، او شجاعت نزدیك كردن به آن را فرا می خواند
[ترجمه ترگمان]با فروتنی و مهربانی شتر، جرات نزدیک شدن به آن را فرا می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Gal. 5:23 Meekness, self - control; against such things there is no law.
[ترجمه گوگل]گال 5:23 فروتنی، خویشتنداری در برابر چنین چیز هایی قانونی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]گال ۵- ۲۳: ۲۳ meekness، خویشتن داری؛ در مقابل چنین چیزهایی هیچ قانونی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We are supposed to have compassion, kindness, lowliness, meekness, long-suffering.
[ترجمه گوگل]قرار است شفقت، مهربانی، فروتنی، فروتنی، بردباری داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]ما باید دلسوزی، مهربانی، فروتنی، فروتنی، طولانی و طولانی داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. God had to teach him meekness ( Num. 12:3 ).
[ترجمه گوگل]خدا باید فروتنی را به او یاد می داد (اعداد 12: 3)
[ترجمه ترگمان]خداوند باید به او فروتنی بیاموزد (Num) ۱۲: ۳)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was his meekness which commended him to God.
[ترجمه گوگل]این فروتنی او بود که او را به خدا معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]این فروتنی او بود که او را به خدا ستایش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Meekness is a virtue he appreciates in his wife.
[ترجمه گوگل]نرمی فضیلتی است که او در همسرش قدردانی می کند
[ترجمه ترگمان]meekness فضیلت است که از زنش قدردانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Shadow, with her veil drawn, follows Light in meekness, with her silent steps of love.
[ترجمه گوگل]سایه با نقاب کشیده‌اش، با گام‌های بی‌صدا عشقش، نور را در نرمی دنبال می‌کند
[ترجمه ترگمان]سایه، با نقاب خم شده، با گام های آرام و خاموش عشق، با گام های آرام عشق، به دنبال روشنایی می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Amy sewed with outward meekness and inward rebellion till dusk.
[ترجمه گوگل]امی با نرمی ظاهری و عصیان درونی تا غروب می دوخت
[ترجمه ترگمان]ای می نیز تا غروب آفتاب با تواضع و فروتنی درونی خود مشغول دوخت و دوز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Be unjust to no man and show all meekness to all men.
[ترجمه گوگل]به هیچ کس ظلم نکن و به همه مردم نرمی نشان بده
[ترجمه ترگمان]نسبت به هیچ مردی بی انصاف باشید و همه فروتنی را نسبت به همه مردان نشان بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Meekness is not weakness. It is power under control.
[ترجمه گوگل]فروتنی ضعف نیست قدرت تحت کنترل است
[ترجمه ترگمان]meekness ضعف نیست قدرت تحت کنترل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. MEEKNESS is love at school.
[ترجمه گوگل]فروتنی عشق در مدرسه است
[ترجمه ترگمان]meekness عاشق مدرسه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Meekness is love's comeliness.
[ترجمه گوگل]ملایمت زیبایی عشق است
[ترجمه ترگمان]عشق، حسن حسن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فروتنی (اسم)
humbleness, lowliness, homeliness, modesty, humility, pudency, simplicity, simpleness, coyness, meekness, demureness, pudicity, rusticity

حلم (اسم)
meekness

خونسردی و نرمی (اسم)
meekness

انگلیسی به انگلیسی

• humbleness; tameness, extreme submission

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : meekness
✅️ صفت ( adjective ) : meek
✅️ قید ( adverb ) : meekly
بردباری
خونسردی
فروتنی، خشوع

بپرس