1. medicine is not my field
پزشکی رشته ی من نیست.
2. medicine that smacks of alcohol
دارویی که مزه ی الکل را دارد
3. medicine was the prize david was striving for
پزشکی هدفی بود که داوید برای آن می کوشید.
4. a medicine cabinet
قفسه ی دارو
5. a medicine chest
قفسه ی دارو
6. a medicine that helps a cold
دارویی که سرماخوردگی را برطرف می کند
7. bland medicine
داروی ملایم
8. nasty medicine
داروی بدمزه
9. patent medicine
داروی انحصاری
10. that medicine made me feel really dopey
آن دارو مرا حسابی نشئه کرد.
11. the medicine did not allay my toothache
دارو درد دندانم را تسکین نداد.
12. the medicine did not work
دارو کارگر نبود.
13. the medicine had lost its potency by being exposed to light
این دارو بخاطر قرار گرفتن در معرض نور قدرت خود را از دست داده بود.
14. the medicine made me drowsy
دارو مرا خواب آلود کرد.
15. the medicine provided him temporary release from pain
دارو درد او را موقتا فرو نشاند.
16. the medicine was ineffective
دارو بی اثر بود.
17. this medicine can be bought over the counter
این دارو را می شود بدون نسخه خرید.
18. this medicine is for external use only
این دارو فقط جهت کاربرد خارجی است (نه برای خوردن یا وارد چشم و غیره کردن)
19. this medicine is lethal in exessive doses
این دارو به میزان زیاده از حد مهلک است.
20. this medicine is prescribed for the relief of sore throat
این دارو برای تسکین گلو درد تجویز می شود.
21. this medicine is to be kept at room temperature
این دارو باید در حرارت معمولی نگهداری شود.
22. preventive medicine
پزشکی پیشگیر (پیشگیرانه)
23. a potent medicine
داروی موثر
24. a proprietary medicine
دارویی که در انحصار شرکت بخصوصی است
25. a quack medicine
داروی قلابی
26. an improper medicine
داروی اشتباهی
27. an inefficacious medicine
داروی بی اثر
28. college of medicine
دانشکده ی پزشکی
29. doctor of medicine
دکتر پزشکی
30. jahangir studied medicine for seven years
جهانگیر هفت سال پزشکی خواند.
31. take this medicine every three hours
این دارو را هر سه ساعت بخورید.
32. take your medicine sweetheart!
عزیزم دارویت را بخور!
33. that new medicine did not prove to be effective
آن داروی جدید عملا موثر نبود.
34. take one's medicine
نتیجه ی اعمال خود را چشیدن،به سزای خود رسیدن
35. a doctor prescribes medicine
پزشک دارو تجویز می کند.
36. discipline is the medicine for our social ills
انضباط داروی دردهای اجتماعی ما است.
37. he is in medicine
او در کار پزشکی است.
38. he took the medicine with a glass of water
دارو را با یک لیوان آب خورد.
39. part of the medicine injected in me calcified and years later had to be removed surgically
بخشی از دارویی که به من ترزیق شده بود سخت و آهکی شد و سال ها بعد با عمل جراحی آن را در آوردند.
40. the frontiers of medicine
مرزهای (دانش) پزشکی
41. to prepare a medicine
پیچیدن نسخه (توسط داروساز)
42. a license to practice medicine
جواز پزشکی (اجازه طبابت)
43. a massive dose of medicine
مقدار بسیار زیاد دارو (که خورده شده)
44. a stiff dose of medicine
یک مقدار داروی قوی
45. airplanes airdropped food and medicine
هواپیماها غذا و دارو پایین انداختند.
46. david hopes to practice medicine in san diego
داوید امیدوار است در سان دیاگو طبابت کند.
47. john's promising future in medicine
آینده ی نویدبخش جان در پزشکی
48. parcels of food and medicine for earthquake victims
بسته های دارو و خوراک برای زلزله زدگان
49. the introduction of modern medicine into iran
آوردن پزشکی نوین به ایران
50. the urgent need for medicine
نیاز مبرم به دارو
51. the virtue of a medicine
خاصیت یک دارو
52. laughter is the best medicine
خنده بهترین دوای هر دردی است
53. curative and preventive methods in medicine
روش های درمانی و روش های پیشگیری در پزشکی
54. david entered the field of medicine
دیوید وارد رشته ی پزشکی شد.
55. i persuaded him to study medicine
او را متقاعد کردم که پزشکی بخواند.
56. surgery is a branch of medicine
جراحی شاخه ای از (علم) پزشکی است.
57. the active principle of a medicine
ماده ی فعال یک دارو
58. they added sugar to the medicine to counteract its bitterness
به دارو شکر زدند تا تلخی آن را خنثی کنند.
59. they gave him some magic medicine
به او یک داروی سحرآمیز دادند.
60. this pharmasist has been dispensing medicine for twenty years
این داروساز بیست سال است که برای مردم نسخه می پیچد.
61. many benefits will flow from this medicine
فواید زیادی از این دارو ناشی خواهد شد.
62. shake the bottle before taking the medicine
پیش از خوردن دارو بطری را تکان بدهید.
63. she had a strong leaning toward medicine
او میل زیادی به رشته ی پزشکی داشت.
64. the doctor took him off the medicine
دکتر داروی او را قطع کرد.
65. a fat man was standing behind the medicine counter
مرد چاقی پشت پیشخوان داروها ایستاده بود.
66. a great breakthrough in the world of medicine
پیشرفت عظیمی در عالم پزشکی
67. he fathered the use of computers in medicine
او کاربرد کامپیوتر در علم پزشکی را پی ریزی کرد.
68. he scoured the town invain for that medicine
او بیهوده در شهر دنبال آن دارو می گشت.
69. john and david chose the career of medicine
جان و دیوید حرفه ی پزشکی را گزیدند.
70. that event destroyed my faith in modern medicine
آن رویداد ایمان مرا به پزشکی نوین از بین برد.