medicate

/ˈmedɪˌket//ˈmedɪkeɪt/

معنی: شفاء دادن، مداوا کردن، دارویی کردن
معانی دیگر: (با دارو) درمان کردن، شفا دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: medicates, medicating, medicated
• : تعریف: to treat with drugs or medications.
مشابه: doctor

جمله های نمونه

1. If they are still eating, try obtaining a medicated flake from your local vet.
[ترجمه گوگل]اگر هنوز در حال غذا خوردن هستند، سعی کنید از دامپزشک محلی خود یک پوسته دارویی تهیه کنید
[ترجمه ترگمان]اگر هنوز مشغول خوردن هستند، امتحان پزشکی را از دامپزشک محلی خود بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. While in his medicated, pain-saturated state, he begins to hallucinate.
[ترجمه گوگل]در حالی که در حالت دارویی و اشباع از درد است، شروع به توهم می کند
[ترجمه ترگمان]در حالی که در مورد پزشکی که از درد و رنج ناشی می شود، شروع به hallucinate می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Disguise a blemish with a touch of medicated cover-stick, then set with loose face powder.
[ترجمه گوگل]یک لکه را با یک چسب پوشش دارویی پنهان کنید، سپس با پودر صورت شل ست کنید
[ترجمه ترگمان]یک لکه را با یک تماس با چسب دارویی تمیز کنید، سپس با پودر صورت شل دست به کار شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then muslin bags containing medicated rice are dipped in warm milk and are dabbed all over your body.
[ترجمه گوگل]سپس کیسه‌های موسلین حاوی برنج دارویی را در شیر گرم فرو می‌برند و به تمام بدن می‌مالند
[ترجمه ترگمان]سپس کیسه های muslin که محتوی برنج است در شیر گرم فرو می روند و همه را از روی بدنت پاک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To rinse or medicate ( the mouth or throat ) by gargling.
[ترجمه گوگل]برای شستشو یا درمان دارویی (دهان یا گلو) با غرغره کردن
[ترجمه ترگمان]برای آب کشیدن یا درمانی (دهان یا گلو)توسط gargling
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was one of many to medicate their stress and worries away with pharmaceuticals.
[ترجمه گوگل]او یکی از افراد زیادی بود که استرس و نگرانی هایشان را با داروها درمان کرد
[ترجمه ترگمان]او یکی از افراد زیادی بود که استرس خود را درمان کرده و نگرانی های خود را با دارو برطرف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Medicate the water amoxycillin or phenoxymethyl penicillin for 4 - 5 days over the period of risk.
[ترجمه گوگل]آموکسی سیلین آب یا فنوکسی متیل پنی سیلین را به مدت 4 تا 5 روز در طول دوره خطر مصرف کنید
[ترجمه ترگمان]medicate آب و یا phenoxymethyl پنی سیلین برای ۴ تا ۵ روز در طول دوره خطر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We medicate him without psycho therapy. That is a recipe for disaster.
[ترجمه گوگل]بدون روان درمانی به او دارو می دهیم این یک دستورالعمل برای فاجعه است
[ترجمه ترگمان]ما اون رو بدون درمان روانی درمانش کردیم این یه دستورالعمل برای فاجعه ست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some individuals drink to cope with or "medicate" emotional problems.
[ترجمه گوگل]برخی از افراد برای مقابله با مشکلات عاطفی یا "درمان" آنها نوشیدنی می نوشند
[ترجمه ترگمان]برخی افراد برای مقابله با مشکلات عاطفی یا \"درمانی\" مشروب می نوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They started out a lot of talk about Medicate and Medicare.
[ترجمه گوگل]آنها صحبت های زیادی در مورد Medicate و Medicare شروع کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها شروع به صحبت درباره medicate و مراقبت های پزشکی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Scientists have warned that growing tendency to medicate against sadness like a disease stops us embracing our miserable side and removes the motivation to mature emotionally.
[ترجمه گوگل]دانشمندان هشدار داده اند که تمایل فزاینده به داروسازی در برابر غم و اندوه مانند یک بیماری، ما را از پذیرش جنبه های بدبخت خود باز می دارد و انگیزه بلوغ عاطفی را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]دانشمندان هشدار داده اند که گرایش رو به رشد برای درمان در برابر اندوه، مانند یک بیماری، ما را متوقف می کند و ما را در آغوش می گیرد و انگیزه به بلوغ عاطفی را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Charvet became addicted to pain killers and was often absent from trial or too heavily medicated.
[ترجمه گوگل]شاروت به داروهای ضد درد معتاد شد و اغلب در محاکمه غایب بود یا به شدت دارو مصرف می کرد
[ترجمه ترگمان]Charvet به قاتلان درد اعتیاد پیدا کرده بودند و اغلب از آزمایش یا بسیار پزشکی زیاد دوری می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The risk of resistant strains of bacteria developing through complacent use of medicated feeds is high.
[ترجمه گوگل]خطر ایجاد سویه‌های مقاوم باکتری از طریق استفاده بی‌رویه از خوراک‌های دارویی زیاد است
[ترجمه ترگمان]خطر گونه های مقاوم در برابر باکتری ها در حال توسعه از طریق استفاده از of پزشکی بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. First I had to be cleansed - this meant drinking a lot of medicated water and throwing it up again.
[ترجمه گوگل]ابتدا باید پاک می شدم - این به معنای نوشیدن مقدار زیادی آب دارویی و انداختن دوباره آن بود
[ترجمه ترگمان]اول باید پاک می شدم - این به معنای نوشیدن مقدار زیادی دارو بود و دوباره آن را بالا می اورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Daytime carryover effects, such as sleepiness and reduced alertness, are also more pronounced in the medicated elderly.
[ترجمه گوگل]اثرات انتقالی در طول روز، مانند خواب آلودگی و کاهش هوشیاری، نیز در سالمندان تحت درمان بارزتر است
[ترجمه ترگمان]عوارض که به طور روزانه به آن منتقل می شوند، مانند خواب آلودگی و کاهش هوشیاری، بیشتر در افراد مسن پزشکی مشخص می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شفاء دادن (فعل)
physic, leech, cure, heal, medicate, mend

مداوا کردن (فعل)
medicate

دارویی کردن (فعل)
medicate

انگلیسی به انگلیسی

• treat with medicine; drug; prescribe pharmaceuticals

پیشنهاد کاربران

This term refers to the act of taking prescribed medication to treat a specific condition or symptom. It can also be used more broadly to describe the use of any substance, legal or illegal, for its mood - altering effects.
...
[مشاهده متن کامل]

مصرف کردن داروهای تجویز شده برای درمان یک بیماری یا نشانه بیماری خاص. همچنین می تواند به طور گسترده تر برای توصیف استفاده کردن از هر ماده ای، قانونی یا غیرقانونی، به دلیل اثرات تغییر خلق و خوی آن استفاده شود.
“I need to medicate my headache with some painkillers. ”
A person discussing their mental health might share, “I’ve been medicating with antidepressants for years and it has greatly improved my quality of life. ”
A healthcare professional might advise, “Make sure to medicate according to the prescribed dosage and schedule. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-treatment/
Cure یا درمان کردن

بپرس