medic

/ˈmedɪk//ˈmedɪk/

معنی: پزشک، طبیب، پزشکی، طبی، دارویی، شفابخش، دوایی
معانی دیگر: (از ریشه ی فارسی) زبان مادها (ایرانیان باستان)، مادی، (عامیانه)، جراح، دانشجوی پزشکی، دستیار پزشکی، (گیاه شناسی) یونجه (انواع گیاهان جنس medicago از خانواده ی pea)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a member of the medical corps in the military.

(2) تعریف: a medical doctor, intern, or student.
اسم ( noun )
• : تعریف: any of several leguminous plants with compound leaves and small flowers, such as alfalfa.

جمله های نمونه

1. A Navy medic was wounded by sniper fire.
[ترجمه گوگل]یک پزشک نیروی دریایی بر اثر شلیک تک تیرانداز زخمی شد
[ترجمه ترگمان]یه پزشک نیروی دریایی از شلیک تیر انداز مجروح شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A medic stood in the doorway of the operating tent diverting some of the stretchers away.
[ترجمه گوگل]یک پزشک در درگاه چادر عمل ایستاده بود و برخی از برانکاردها را دور می کرد
[ترجمه ترگمان]پزشک یار در آستانه در ایستاده بود و بعضی از برانکار را منحرف می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I knew the medic insignia on his uniform and I knew, I knew, what I would see next.
[ترجمه گوگل]من نشان پزشکی روی یونیفرم او را می دانستم و می دانستم که بعداً چه خواهم دید
[ترجمه ترگمان]علامت پزشک را روی اونیفورم خود می دانستم و می دانستم که بعد از این چه چیزی خواهم دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Our medic was carrying an M 16 rifle.
[ترجمه گوگل]پزشک ما یک تفنگ M 16 حمل می کرد
[ترجمه ترگمان] پزشک ما یه تفنگ \"ام ۱۶\" رو حمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mark, 2 is a former Army medic who was called up to man a field hospital during the Gulf War.
[ترجمه گوگل]مارک، 2، یک پزشک سابق ارتش است که در طول جنگ خلیج فارس برای سرپرستی یک بیمارستان صحرایی فراخوانده شد
[ترجمه ترگمان]مارک ۲، یکی از پزشکان سابق ارتش است که در طی جنگ خلیج به یک بیمارستان صحرایی فراخوانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A Medic plucked out a needle-pistol and fired with splendid accuracy at Bjortson's muscle-corded neck.
[ترجمه گوگل]یک پزشک یک تپانچه سوزنی بیرون آورد و با دقت فوق العاده ای به سمت گردن بنددار عضلانی بیورتسون شلیک کرد
[ترجمه ترگمان]پزشک هفت تیر needle را بیرون آورد و با دقت با دقت به گردن حیوان Bjortson شلیک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A medic jumped in as we got light on the skids.
[ترجمه گوگل]در حالی که ما نور را روی اسکیدها دیدیم، یک پزشک داخل پرید
[ترجمه ترگمان]یه دکتر به محض اینکه لبه اش رو به پایین آوردیم بالا پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The medic pushed it under the sling seat.
[ترجمه گوگل]پزشک آن را زیر صندلی زنجیر هل داد
[ترجمه ترگمان]پزشک آن را زیر صندلی تسمه فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I need a medic in 12 now. - What?
[ترجمه گوگل]من الان در 12 سالگی به پزشک نیاز دارم - چی؟
[ترجمه ترگمان]من به یه دکتر تو ۱۲ ساعت دیگه احتیاج دارم چی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. American medic tending to a German soldier.
[ترجمه گوگل]یک پزشک آمریکایی که از یک سرباز آلمانی مراقبت می کند
[ترجمه ترگمان]پزشک آمریکایی که به سرباز آلمانی رسیدگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. How to get medic syndrome to should do?
[ترجمه گوگل]چگونه سندرم پزشکی را باید انجام دهیم؟
[ترجمه ترگمان]که چطور یه سندرم پزشک باید انجام بده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He is a medic, he can help the injured person.
[ترجمه گوگل]او یک پزشک است، می تواند به مصدوم کمک کند
[ترجمه ترگمان]او یک پزشک است و می تواند به فرد آسیب دیده کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Consultation : Assist a fellow medic in killing 5 enemies in a single life.
[ترجمه گوگل]مشاوره: به یک پزشک همکار در کشتن 5 دشمن در یک زندگی مجرد کمک کنید
[ترجمه ترگمان]مشورت: کمک به یک پزشک یار در کشتن ۵ دشمن در یک زندگی واحد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. SCULLY: ( sound distorted ) Somebody call a medic!
[ترجمه گوگل]اسکالی: (صدا تحریف شده) یکی به یک پزشک زنگ بزند!
[ترجمه ترگمان]scully: (به نظر می رسد تحریف شده است)کسی پزشک را صدا می زند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Medic Wade: Hey, think about the bastards mother.
[ترجمه گوگل]مدیک وید: هی، به مادر حرامزاده فکر کن
[ترجمه ترگمان]هی، به اون حرومزاده ها فکر کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پزشک (اسم)
doctor, medico, physician, medic

طبیب (اسم)
quack, doctor, medico, physician, medic

پزشکی (صفت)
medic, medical

طبی (صفت)
medicinal, medic, medical, officinal

دارویی (صفت)
medicinal, medic, medical, pharmaceutical, pharmaceutic

شفابخش (صفت)
medic, medical, remedial

دوایی (صفت)
medic, medical

تخصصی

[آب و خاک] یونجه یکساله

انگلیسی به انگلیسی

• doctor, physician; medical student; soldier who does medical work; any clover-like plant of the genus medicago with blue or yellow flowers
a medic is a doctor or medical student; an informal word.

پیشنهاد کاربران

Medic rinse
برای بهره گیری بهتر از زمان آبکشی
پزشک
کمک درمانی
( ارتش ) مامور بهداری ارتش، بهدار، امدادگر پزشکی جبهه
کمک پزشکی ، امداد
پزشک ( در مواقع ضروری ) ، ( ارتش ) بهدار
( در زبان آمرکایی ) بهیار ارتش
بر اساس تعریف دیکشنری لانگمن:
someone in the army who is trained to give medical treatment
بر اساس تعریف دیکشنری آکسفرد:
( US ) A medical corpsman who dispenses first aid at combat sites
...
[مشاهده متن کامل]

بر اساس دیکشنری کیمبریج:
a person who belongs to the part of the armed forces that gives medical help to soldiers

بپرس